«پدیدارشناسی» که از مکاتب تأثیرگذار فلسفی در دوران معاصر به شمار میآید، در آغاز قرن بیستم به دست «ادموند هوسرل» پایهگذاری شد و بهسرعت به عنوان روش پژوهش در حوزههای مختلف علوم انسانی، از جمله ادبیات و نقد ادبی کاربرد یافت. نقد پدیدارشناختی که از نقدهای خوانندهمدار به شمار میآید، کوششی است برای کاربست روش پدیدارشناسی در نقد آثار ادبی. تلاش منتقد بر آن است که با گونهای همدلی با مؤلف، جهان زیستۀ او را آنچنان که در مضامین موجود در اثرش تجلی یافته است، کشف کند. از آنجا که پدیدارشناسی، بررسی آگاهی (ادراک) است آن گونه که از منظر سوبژکتیو (اولشخص) تجربه میشود، شاعران نیز به گونهای به پدیدارشناسی مشغولاند و جهان زیستۀ خود را آن گونه که بر «منِ» (خود/ اِگو) ایشان پدیدار شده است توصیف میکنند. لذا در این پژوهش بر آن بودیم که ببینیم آیا میتوان مؤلفههای اساسی پدیدارشناسی هوسرل را در اشعار شاعران رهگیری کرد و اثری از آن یافت؟ برای این کار، شعر قیصر امینپور را که از شاعران صاحب سبک در ادبیات معاصر فارسی است، برگزیدیم و کوشیدیم از مؤلفههای اساسی پدیدارشناسی هوسرل از قبیل «حیث التفاتی» (قصدیت)، «اپوخه» (تعلیق)، «اگو» (من/ خود)، «شهود مقولهای»، «شهود آیدتیک»، «زمانآگاهی» و «تقویم» در شعر او نشانی بیابیم. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی و تحلیل منتخبی از اشعار قیصر امین پور پرداخت و با نشان دادن برخی مؤلفههای پدیدارشناختی که او در توصیف جهان زیستهاش به کار گرفته، کوشیده است که نگاه پدیدارشناسانۀ قیصر را که در اشعارش منعکس شده است، کشف کند. افزون بر این، تلاش شده نشان داده شود که میتوان از مؤلفههای فلسفۀ هوسرل در تفسیر شعر بهره برد. در نمونههایی که از سرودههای قیصر آوردیم، غالب مفاهیم و مؤلفههای اساسی پدیدارشناسی هوسرل از قبیل تعلیق، حیث التفاتی و ملحقات آن یعنی «کنش التفاتی قضاوت» و مفاهیم متضایف «نوئسیس» و «نوئما»، شهود آیدتیک، تقویم و زمانآگاهی را در شعر او یافتیم و نشان دادیم که شاعر از این مؤلفهها در شعر خود بهره برده تا جهان زیستهاش را توصیف و عرضه کند. همچنین نشان دادهایم که قیصر به ذاتیابی پدیدههایی مانند «دل»، «عشق»، «درد»، «کودکی» و... پرداخته و با مفصلبندیِ صورت وضعیتهایی که از این پدیدهها برایش حاصل شده و قرار دادن آن در نحوِ زبان، به کنش التفاتی «قضاوت» دربارۀ آنها، و نیز به بازتعریف پدیدههایی چون «شعر»، «آینه»، «پنجره» و... پرداخته است. در این پژوهش همچنین نشان داده شد که مؤلفههای اساسی پدیدارشناسی هوسرل در توضیح و تبیین شعر میتواند راهگشا باشد؛ نظیر آنچه در باب زمانآگاهی هوسرلی و استفاده از آن در برخی اشعار امین پور بیان شد.