برای اینکه ارتباط کلامی و انتقال پیام از فرستنده به گیرنده موثر واقع شود، عناصر و شرایطی لازم است که اختلال و نارسایی در آنها موجب می شود از اثر گذاری پیام کاسته شود. با اینکه هدف مولوی ایجاد ارتباط با مخاطبان است، تا جایی که خود را ملزم و مکلف می داند تا اندیشه های آتشین و افکار بلند عرفانی خود را منتقل نماید و در این راه بیان حقایق الهی و آموزه های عرفانی را تکلیفی الهی می داند، اما همواره بسیاری از سخنان و اندیشه های خود را نیمه گفته و سر بسته باز نهاده و از گفتن امتناع ورزیده پژوهش حاضر در پی ان است با محور قرار دادن دیوان غزلیات شمس و با بهره گیری از نظریه ارتباطی یاکوبسن به بررسی دلایل و عواملی بپردازد که موجب اختلال و نارسایی در گفته های مولوی و تاکید و تلقین وی به خاموشی در آثارش شده است. بدین منظور با تکیه بر عناصر ششگانه ی (فرستنده، پیام، تماس، رمز، زمینه، گیرنده) که نظریه پرداز معروف فرمالیست ها، یاکوبسن، برای انتقال موثر پیام لازم می داند، جنبه های مختلف نارسایی کلام مولوی و تدابیری که وی برای بر طرف کردن موانع و محدودیت های انتقال پیام می اندیشد، مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. نارسایی و ضعف در هر کدام از عناصر ارتباط موجب کاهش کارکرد آنها می شود. بنابراین مولوی هر گاه احساس نارسایی و اختلال در یکی از عناصر ارتباطی می کند، دامن صحبت فراهم می چیند و خاموشی می گزیند. در حوزه فرستنده، ناتوانی زبان در بیان سخن و شرایط نامناسب جسمانی و روحانی، در حوزه گیرنده مشکلاتی چون قصور و ضعف ادراکف ملال، تمایل به ظاهر حکایات و نامحرم بودن برخی از مخاطبان با دقیقه های عرفانی در محور تماس عدم پیوند روحی مخاطب و گوینده و از نظر رمز، نارسایی زبان و واژگان در بیان مفاهیم بلند عرفانی عواملی است که موجب شده است مولانا گاهی مباحث را ناگفته باقی بگذارد.