هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی بر واقعیت افزوده، واقعیت مجازی، مولاژ و آموزش سنتی بر میزان بارشناختی در درس زیست شناسی دانش آموزان دختر پایه دهم شهر اراک بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با استفاده از روش پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر پایه دهم متوسطه شهر اراک بود که تعداد 113 نفر از آنان (در قالب چهار کلاس درس) به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردیدند و در نهایت جایگزینی کلاس ها در گروه های آزمایش و کنترل به صورت تصادفی صورت پذیرفت. برای اندازه گیری میزان میزان بارشناختی از مقیاس درجه بندی پاس و ون مرینبوئر استفاده شد.. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس یک راهه و نیز جهت مقایسه زوجی گروه ها از تصحیح بنفرونی) و نرم افزار spss نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد بین بارشناختی دانش آموزانی که با روش واقعیت افزوده، واقعیت مجازی، مولاژ و سنتی آموزش دیده بودند، تفاوت معناداری وجود داشت و از میان این روش ها بیشترین تأثیر در کاهش بار شناختی را واقعیت افزوده و کمترین اثر را روش تدریس سنتی داشت. به عبارتی دیگر استفاده از روش واقعیت افزوده، واقعیت مجازی و مولاژ در راستای هم و در نهایت آموزش سنتی به ترتیب کمترین میزان بار هنگام ورود اطلاعات به حافظه ی فعال را در دانش آموزان وارد می کرد. بنابر نتایج باید به معلمان آموزش های لازم در جهت استفاده از چنین فناوری های داده شود و واقعیت افزوده و واقعیت مجازی را در متدولوژی تدریس خود به کار گیرند و ضمن اینکه به دیگر امکانات در دسترس، مثل مولاژ ها بی توجه نباشند که در صورت به کارگیری صحیح چنین امکاناتی گاهی همتراز با فناوری ها می توان در کاهش بارشناختی از آن ها سود برد.