عقیده به ناکارآمدی نظام اعتبارسنجی حدیث پژوهان پیشین و ابداع نظام اعتبارسنجی نوین در حلّه، سند را به عنوان مهمترین عامل در اعتبار روایات مطرح کرد. ارمغان این سبک از ارزیابی، مواجه با چالش هائی بود که ناشی از محوریت ویژگیهای راوی در اعتبارسنجی روایات بوده است. از جمله این چالش ها، روبرو شدن با حجم زیادی از روایات ضعیف است. این مقاله درصدد است تا تدابیر و راهکارهای محقق حلّی را در تعامل با احادیث ضعیف بررسی کند و میزان اعتماد وی را در بکارگیری این روایات بسنجد. نتیجه آنکه: محقق حلّی در برخورد با روایات ضعیف، از آنجا که دغدغه اصلی وی حجیّت بوده، از راهکار «تجمیع قراین» در اعتباربخشی به دسته ای از این روایات استفاده کرده و از قراینی چون «عمل اصحاب»، ثقه بودن راویان، سلامت روایت از وجود معارض، موافقت با احادیث صحیحه و مطابقت با «نظر» و «اصل» استفاده کرده است. البته پس از اعتباربخشی، از این روایات نه به عنوان یک دلیل مستقل، بلکه به عنوان شاهد و گواه بهره گرفته است.