یکی از مباحث مهم در ارتباط با قرآن، جامعیت آن می باشد که از همان آغاز اندیشمندان اسلامی پیرامون آن دیدگاه های مختلفی ارائه نموده اند. جامعیت مطلق، جامعیت در امور هدایتی و جامعیت حداقلی از مهم ترین دیدگاه های مطرح شده در این باره می باشد. هر یک از این دیدگاه ها با چالش ها و نقدهایی رو به رو است. آیات و روایات درباره جامعیت قرآن این مطلب را بیان می دارند که قرآن از جامعیت مطلق در امور هدایتی و دینی برخوردار هست و هیج مطلب و مساله ای در امور دینی و هدایتی نیست مگر اینکه در قرآن بیان شده است؛ اما با بررسی ساختار ظاهری قرآن این نکته مشهود می شود که قرآن حتی در مباحث دینی هم جامعیت ندارد به عبارتی دیگر نمی توان به طور مطلق از ظواهر قرآن همه احکام و مباحث دینی را استخراج نمود، این در حالی است که آیات و علی الخصوص روایات متعدّد، جامعیت مطلق قرآن را بیان می دارند. پژوهش فرا رو با روش توصیفی تحلیلی، ضمن نقد و بررسی دیدگاه های مطرح شده، جامعیت مطلق قرآن در امور هدایتی ویژه معصومین(علیهم السلام) را پذیرفته و ضمن تفکیک میان جامعیت قرآن و جامعیت اسلام، برای غیر از معصومین(علیهم السلام) جامعیت اسلام را بیان می نماید؛ نتیجه آن که: قرآن مستقلاً بدون نیاز به منبع دیگر(سنت) از جامعیت مطلق در امور هدایتی و دینی برخوردار است که این معارف در ظواهر و بطون آیات متجلّی می باشند؛ اما این جامعیت مطلق قرآن اختصاص به معصومین(علیهم السلام) دارد که می توانند از ظهر و بطن قرآن معارف آن را استخراج نمایند؛ در واقع منبع سخنان معصومین (علیهم السلام) مبتنی بر همین معارف ظهری و بطنی قرآن است. قرآن و روایات صحیح معصومین(علیهم السلام) با رابطه دو سویه تفسیری و تکمیلی موجبات جامعیت اسلام را فراهم می نمایند؛ مراد از جامعیت اسلام، جامعیت مطلق در امور هدایتی است که تا قیامت پاسخگوی نیازهای هدایتی انسان ها می باشد که در پرتو قرآن و روایات همه عرصه های هدایتی انسان در ابعاد: اعتقادی، عبادی، فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را در بر می گیرد.