1403/10/07
ابراهیم اناری بزچلوئی

ابراهیم اناری بزچلوئی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید: https://orcid.org/0000-0001-6766-0693
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده ادبیات و زبان های خارجی
نشانی: دانشگاه اراک- گروه زبان و ادبیات عربی
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
بررسی و تحلیل کارکرد «علم بدیع» در پرتو «کاربردشناسی زبان»
نوع پژوهش
پایان نامه های تقاضا محور و غیر تقاضا محور
کلیدواژه‌ها
بدیع، کاربردشناسی، مدل ارتباطی یاکبسون، اصل همکاری و تضمن های مکالمه ای گرایس، نظریه احتجاج پرلمان و تیتکا.
سال 1400
پژوهشگران قاسم مختاری(استاد راهنما)، محمد جرفی(استاد راهنما)، ابراهیم اناری بزچلوئی(استاد مشاور)، حسن رحمانی(دانشجو)

چکیده

علم بدیع از جمله علوم سنتی است که با پدیده "زبان" سروکار داشته و امکانات زبانی ارزش مند و بی نظیری را در خود گرد آورده است، اما شوربختانه روزگار درازی است که گرفتار تکرارها و کهنه گویی ها گردیده است. ضرورت مقابله با چنین آفت هایی سبب شده است تا پژوهش حاضر با بهره گیری از داده های رویکرد کاربردشناسی زبان، که شاخه ای غنی از دانش زبان شناسی معاصر بوده و امکانات و ابزارهای مطالعاتی فراوانی را در اختیار دارد، در صدد ارائه خوانشی نو از این علم گران-مایه برآید. بر اساس یافته ها، چنین به نظر می رسد که این داده ها می توانند ما را در پاسخ به، دست کم، دو پرسش محوری پیرامون فنون بدیعی یاری رسانند؛ نخست اینکه، این فنون چگونه شکل گرفته و کار می کنند؟ و دیگر اینکه، این فنون چه کار می کنند؟ گفتنی است که به منظور پاسخ به پرسش نخست، ابتدا سراغ مفهوم کاربردشناختی "اراتباط گرایی" رفته و بر اساس مدل ارتباطی یاکبسون، جایگاه هر یک از عناصر ارتباطی "فرستنده، گیرنده، پیام، کانال، رمزگان و بافت" در شکل گیری فنون بدیعی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج این بخش بیانگر آن است که فنون بدیعی اساساً در چارچوبی ارتباطی شکل گرفته و بدیع-نگاران به هنگام طرح و شرح این فنون به نقش عناصر ارتباطی در شکل گیری آن ها توجه داشته اند. در گام بعدی، فرایندهای ساختی- معنایی فنون بدیعی مورد توجه قرار گرفته و سعی شده است تا بر اساس نظریه "اصل همکاری" برخی از مهم ترین این فنون مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. نتایج این بخش نشان می دهد که بسیاری از این فنون بر مبنای نقضِ یکی از قواعد چهارگانه اصل همکاری شکل گرفته و بر معنای تضمنی، نه گزاره ای جملات، آفرینش می یابند. اما در پاسخ به پرسش محوری دوم، هدف و انگیزه از کاربست فنون بدیعی مورد مطالعه قرار گرفته و سعی شده است تا بر اساس نظریه "احتجاج"، فرایندهای استدلالی- اقناعی برخی از این فنون بررسی گردد. نتایج این بخش نیز نشان می دهد که برخی از این فنون اساساً ساختاری استدلالی داشته و از کارکردی اقناعی برخوردارند که این امر خط بطلانی است بر روی نگاه غالبی که فنون بدیعی را ابزارهای آرایش و زینت گری صرف می پندارد و هیچ ارزش ذاتی ای برای آن ها قائل نیست. در پایان شایان ذکر است که این پژوهش مبتنی بر شیوه توصیفی- تحلیلی بوده و با استناد به منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است.