عنوان
|
بررسی تطبیقی مؤلّفههای ادبیات دیستوپیایی در رمانهای تهران مخوف و سرگذشت ندیمه
|
نوع پژوهش
|
مقاله چاپشده
|
کلیدواژهها
|
دیستوپیا، پلیدشهر، ادبیات تطبیقی، تهران مخوف، سرگذشت ندیمه.
|
چکیده
|
«دیستوپیا» (Dystopia) به مفهوم مکانی خیالی است که در آن مردم زندگی غیرانسانی و اغلب ترسناک دارند. زمینههای ظهور دیستوپیا که به آن ادبیات پلیدشهری نیز گفته میشود، آثاری هستند که با بدبینی مفرط به واقعیت زندگی انسان در دنیای معاصر نگریستهاند. این ژانر ادبی افزون بر آنکه نشاندهندۀ نارضایتی و انتقاد از زمان حال است، تأثیرات خطرناک ساختارهای سیاسی و اجتماعی را بر آینده بشریت بررسی میکند. در جستار حاضر دو نمونه از آثار پلیدشهریِ دو فرهنگ متفاوت ایرانی و امریکایی؛ یعنی رمانهای «تهران مخوف» از مرتضی مشفق کاظمی و «سرگذشت ندیمه» از مارگارت اتوود، مورد بررسی و تطبیق قرار گرفتهاست. نگارندگان به روش توصیفی- تحلیلی به کشف و تطبیق مؤلفههای پلیدشهری در دو اثر پرداختهاند و سعی کردهاند به این پرسشها پاسخ دهند که مهمترین مؤلفههای دیستوپیا در دو رمان تهران مخوف و سرگذشت ندیمه کدامند؟ و این دو اثر در زمینه پلیدشهر چه اشتراکاتی دارند؟ مرتضی مشفق کاظمی و مارگارت اتوود در رمان خود با نمایش زندگی شهری و چهرۀ شهری که در آن پلیدی و وحشت حاکم است، هویت ملی، ساختار دولتی و تغییرات اجتماعی را به چالش میکشند. درنهایت، باتوجه به بررسی و تطبیق دو رمان روشن شد که مواردی مانند فساد در ساختار سیاسی و جامعه توتالیتری، تکنیکهای کنترل و پروپاگاندا، جنگ و کودتا، انطباق اجتماعی و مسأله زنان از مهمترین مؤلفههای پلیدشهری در این دو اثر منتخب به شمار میروند.
|
پژوهشگران
|
نگار خدادادی (نفر دوم)، فاطمه سلطانی (نفر اول)
|