چکیده
|
حکمرانی یک بسته مفهومی است که از دل زنجیرهای از مفاهیم بههمپیوسته در حوزه علوم اداره، در بستر پارادایمهای جدید در علوم اجتماعی به مفهوم عام آن، زاده شده است. در برداشتهای نوین از حکمرانی، دولت (بهمعنای حکومت )، تنها یکی از بازیگران چرخه زمامداری بهشمار میآید. شرکتهای تجاری، سازمانهای مردمنهاد، مؤسسات پژوهشی، رهبران مذهبی، احزاب، نهادهای نظامی و امنیتی و .... دیگر کنشگران و بازیگران در فرایند حکمرانی هستند. هرچه تعداد و تنوع این بازیگران در یک جامعه بیشتر باشد، حکمرانی پیچیدهتر میگردد. بهتعبیریکلی، حکمرانی عبارت است از مجموعهای از عوامل (اعم از بازیگران، ذینفعان، ساختارها، عملکردها و فرایندهایی) که در طراحی و اجرای سیاستهای عمومی، مؤثر و تعیینکنندهاند. حکمرانی در «فضای ملی»، یعنی در داخل یک کشور و عرصه انحصاری اعمال حاکمیت دولت، میتواند سطوح مختلف ملی، ایالتی، استانی یا شهری را شامل شود. مسأله اساسی حکمرانی در فضای ملی آن است که چگونه میتوان نقش دولت را در شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بهشدت درحالتغییر امروزی دوباره پیکربندی کرد؟ اما نحوه سازماندهی قدرت سیاسی بهویژه باتوجهبه کشورهای دارای جغرافیای فرهنگی متنوع، مسألهای است که حکمرانی محلی، معطوف به آن است. کتاب پیشِرو، در راستای بررسی و مطالعه مسایل، چالشها و بایستههای حکمرانی استانی با عطف نظر به استان مرکزی، دربردارنده مجموعه 9 مقاله است که شماری از پژوهشگران این حوزه میانرشتهای، از زوایای مختلف به برخی از ابعاد گوناگون آن پرداختهاند. فصل اول، به قلم نگارنده این سطور از زاویه بررسی مفهومی، تلاش نموده تا حکمرانی استانی شهروندمحور را بهعنوان نوعی از حکمرانی معطوف به قدرت ملی، تبیین نماید. فصل دوم به قلم عباس عمادی به مسأله تمرکززدایی مدیریتی از دیدگاه شهید بهشتی، بهعنوان یکی از معماران نظری حکمرانی در جمهوری اسلامی ایران، میپردازد. بنابراین، این فصل را همچون فصل نخست، میتوان از زاویه مبانی حکمرانی استانی، مورد توجه قرار داد. امیر انصاری و یوسف یوسفی در فصل سوم به مسایل، چالشها و الزامات حکمرانی محیط زیست در استان مرکزی پرداختهاند. از دیدگاه نویسندگان، مهمترین چالشهای زیستمحیطی استان مرکزی عبارتند از روند افزایشی آلودگی هوا، بالابودن سرانه مصرف برق و گاز، رتبه سوم ردپای اکولوژیک و کسری بالای اکولوژیک (ناپایداری توسعه)، تخصیص رقم ناچیز یکدرصدی آب به بخش محیط زیست، گسترش کانونهای گرد و غبار، عدممدیریت کامل پسماندها و پسابها، کاهش تنوع زیستی، خشکسالی و تغییر اقلیم و کمبود امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی در محیط زیست استان مرکزی. آنها موضوع توجه به الزامات توسعه پایدار را در اینجا ضروری میدانند. حمیدرضا طلایی و همکاران در فصل چهارم، مدل حکمرانی پایدار را بهعنوان الگویی برای استان مرکزی مورد بحث و بررسی قرار داده، هشت عامل اثرگذار بر دستیابی به حکمرانی پایدار را برمیشمارند. در سطح چهارم و ابتدایی مدل، اثربخشی دولت و دسترسی آزاد و استفاده از اینترنت، در سطح سوم آموزش، انسجام سیاسی و شفافیت و مهار فساد، در سطح دوم انطباقپذیری و سازگاری، و در سطح نخست و بالایی مدل، مردمسالاری و مشارکت عمومی قرار گرفتهاند. فصل پنجم به قلم سلمان صادقیزاده و سحر زندیمحب با نظر به مقوله توسعه صنعتی در استان مرکزی و بهخصوص شهر اراک، مقوله حکمرانی شهری را مورد بحث و نظر دارد. نویسندگان ضمن برشمردن چهار الگوی کلان حکمرانی شهری (مدیریتی، کورپوراتیستی، شد و رفاه)، به این نتیجه رسیدهاند که حکمرانی شهری در استان مرکزی بر اساس الگوی رشد طراحی شده است. این الگو گذشته از نقاط قوتی که دارد، از کاستیهایی راهبردی رنج میبرد که مهمترین آنها تأکید بر جنبههای اقتصادی و صنعتی، بهقیمت کمتوجهی به جنبههای زیستمحیطی، اجتماعی و فرهنگی است. وحید کفیلی خواجه و همکاران در فصل ششم با عطف نظر به مقوله عدالت، توسعه منطقهای در استان مرکزی را با بهرهگیری از 12 متغیر و شاخص مورد بررسی قراردادهاند. نتیجه این پژوهش، نشان از واگرایی در سطح توسعه شهرستانهای استان است. کاوه درخشانی درآبی در فصل هفتم مسأله تمرکززدایی مالی و نقش آن در مهار تورم در سطح استانها را مورد بحث قرارداده است. نویسنده معتقد است تمرکززدایی مالی از طریق افزایش کارایی، اثربخشی، پاسخگویی و استفاده از منابع و امکانات منطقهای میتواند بر کاهش هزینههای تولید و افزایش بهرهوری و بهتبع آن، بر کنترل قیمت تأثیرگذار باشد. در فصل هشتم، امیر عباسی خوشکار با محور قراردادن اقتصاد مقاومتی بهمثابه یک رویکرد، به بایستههای اقتصادی حکمرانی استانی پرداخته است. نویسنده تلاش نموده نسبت مفهومی رویکرد اقتصاد مقاومتی و حکمرانی اقتصادی استانی را در سه ضلعی مفهومی مشارکت اقتصادی مردمی، نرمافزار مدیریت جهادی و اسناد بالادستی تبیین نماید. در نهایت، حمید سجادی در فصل نهم، چالشها و بایستههای حکمرانی محلی را در حوزه امنیت اجتماعی مورد پژوهش قرار داده است. امنیت اجتماعی با تمرکزی که بر تهدیدات معطوف به ارزشهای اساسی جامعه داشته، مبنای حکمرانی بوده، و الزام آغازین و بنیادین برقراری حکمرانی خوب در تمامی مقیاسهای محلی تا کلان آن است. نویسنده کوشیده با درنظرگرفتن امنیت اجتماعی بهمثابه الزام ابتدایی حکمرانی، چالشهای امنیت اجتماعی در جامعه ایران و بهطورخاص، استان مرکزی را بررسی نماید.
|