عنوان
|
حکمرانی سیاسی مطلوب در جمهوری اسلامی ایران؛ کشاکش نظم و عدالت
|
نوع پژوهش
|
مقاله ارائهشده
|
کلیدواژهها
|
حکمرانی سیاسی، حکمرانی اسلامی، حکمرانی سیاسی مطلوب، جمهوری اسلامی.
|
چکیده
|
حکمرانی سیاسی گرایشی است بهسوی دولتزدایی از نظام سیاسی؛ بدین معنا که دستگاه دولت، یگانه مرجع سیاستگذاری نیست. امروزه حکومت در حال از دست دادن جایگاه خود بهعنوان محور اصلی جامعه سیاسی است. این امر براثر تحولاتی است که جوامع معاصر در قرن بیستم و در پی بحرانهای مختلف سیاسی و اقتصادی تجربه کردهاند. طی این قرن، تنشهایی طولانی میان تمرکزگرایی و تمرکززدایی، اغلب در جوامع غربی وجود داشته و گذار از پارادایم «حکومت» به پارادایم «حکمرانی» را بهخصوص در دهههای پایانی سبب گردیده است. دراینراستا، گذار از مدیریت بوروکراتیک بهسوی مدیریت غیرمتمرکز و شکلگیری شبکههای سیاستگذاری در کشورهای مختلف را به اندازههای متفاوت میتوان مشاهده کرد. اما در ایران، تکوین دولت مدرن از همان ابتدا بر اساس مدلی تمرکزگرایانه استوار بوده است. با انقلاب اسلامی ایران و تشکیل جمهوری اسلامی بهعنوان نظام سیاسی مطلوب، حرکت بهسوی تمرکززدایی در سیاستگذاری در برخی از عرصههای غیرحاکمیتی تاحدودی دنبال شده است. بااینهمه، دغدغههای امنیتی(به معنای عام) و اختلالات عملکردی در حوزه توزیع، همواره مشکلاتی را در حوزه عملی و نظری به دنبال داشته که مانع از شکلگیری یک الگوی حکمرانی مطلوب بوده است. نوشتار حاضر میکوشد با بهرهگیری از رویکردی تبیینی-تاریخی به این پرسش پاسخ دهد که حکمرانی سیاسی در جمهوری اسلامی ایران از چه مختصاتی برخوردار بوده و به کدام سوی در حال گرایش است؟ به نظر میرسد این الگو به دنبال تغییر مجدد حکمرانی از پارادایم «نظم و امنیت» به پارادایم «عدل و قسط» است. بدین منظور تئوریزهکردن الگوی حکمرانی اسلامی بر مبنای پارادایم «عدل و قسط» در گرو برجستهسازی آموزههای اسلامی در پیوند با این هدف از یکسو، و یافتن فرایندها و ساختارهای حکمرانی متناسب با راهبردهای عدالتمحور از سوی دیگر است.
|
پژوهشگران
|
احمد بیگلری (نفر اول)
|