|
چکیده
|
استرنبرگ در نظریۀ مثلث عشق به بررسی انواع روابط پایدار و ناپایدار عاشقانۀ زوجین میپردازد. مصطفی مستور یکی از عاشقانهنویسان معاصر است که عشق، نقطۀ کانونی داستانهای او است. مستور، در رمان "عشق و چیزهای دیگر" ماجرای تقابل عشق و چیزهای دیگر را روایت میکند. هدف این پژوهش تحلیل این رمان بر اساس نظریۀ مثلّث عشق است که سعی دارد با روش توصیفی-تحلیلی به این سؤال پاسخ دهد: بر اساس نظریۀ مثلّث عشق در رمان عشق و چیزهای دیگر چه نوع عشقهایی، با چه مؤلّفهها و ویژگیهایی وجود دارد؟ در این رمان هر کدام از شخصیّتها با تکیه کلامها و دیالوگهایی که دارند ضمن اینکه بخشی از وجود خود را منعکس میکنند، دیدگاه خود را دربارۀ عشق و مفاهیمی دیگر چون ثروت، انتقام، گذشت، وفاداری و ... بیان میدارند. چهار شخصیّت، روایتِ اصلی داستان را در قالب گفت و گو با تقویت کشمکش و ایجاد تعلیق، به پیش میبرند و گاهی اوقات با خرده روایتها شرایط پذیرش پیرنگ را برای ذهن مخاطب فراهم میسازند. دلمشغولی بیش از حد هانی -شخصیت اصلی داستان- شرایط را برایش تیرهتر میکند. عشق او به پرستو و پیدا شدن اسکندر و ازدواجش با پرستو تبلوری از عشق و چیزهای دیگر در وجود او است
|