سرمایه ابزاری است که افراد در جامعه برای رسیدن به اهدافشان از آن بهره میگیرند. یکی از اقسام سرمایه، سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی به شبکههای روابط اجتماعی و هنجارهای مربوط به آن اطلاق میشود که سبب تسهیل کنشها میشود و به عنوان منبعی مفید برای افراد و اجتماع شناخته شده است. سرمایه اجتماعی به جهت آنکه با حوزههای مختلف علوم انسانی از جمله: اقتصاد، ادبیات، فرهنگ و ... ارتباط دارد مفهومی بینارشتهای است. زنان یکی از منابع سرمایه اجتماعی هستند که در طول تاریخ تا به امروز علاوهبر مادری و همسری نقشهای مؤثری در جامعه داشتهاند که امروزه متنوعتر و بارزتر شده است. ادبیات و رمانهای اجتماعی یکی از بهترین بسترها برای انعکاس چگونگی این نقشها در یک اجتماع است؛ و به همین سبب بسیاری از نویسندگان زن برای بیان جایگاه، مسائل و دغدغههای زنان در جامعه از داستاننویسی استفاده میکنند. شیوا ارسطویی که نمایندهای از گروه زنان ایران دهههای 60 و 70 است در آثار خود مسائل اجتماعی زنان را منعکس کرده است. بر این اساس، این پژوهش به شیوۀ توصیفی-تحلیلی منحصراً به بحث چگونگی سرمایه اجتماعی زنان در دو مجموعه داستان «آمده بودم با دخترم چای بخورم»، «آفتاب مهتاب» و رمان «او را که دیدم زیبا شدم» از شیوا ارسطویی پرداخته و به دنبال پاسخ به این پرسشها بوده است که نوع نگاه این نویسنده به زن و جایگاه او در مناسبات اجتماعی چگونه است؛ بارزترین مؤلفههای سرمایه اجتماعی شخصیتهای زن در آثار ارسطویی کدام است و سیر تحول این مفهوم در آثار ارسطویی به چه صورت است. نتایج به دست آمده از این پژوهش بیانگر آن است که ارسطویی با توجه به شرایط اجتماعی زمان خود مسائل مرتبط با سرمایه فرهنگی و اجتماعی زنان چون لزوم حضور زنان در جامعه، تلاش برای حفظ استقلال خود در صورت شکست یا نارضایتی در ازدواج و تلاش و موفقیت برخی از زنان در ورود به عرصۀ اجتماع در دهههای 60 و 70 توجه داشته است. از طرفی به مهمترین مصادیق سرمایه اجتماعی منفی و مشکلات سنتی زنان از جمله: نگاه مردسالارانه، خیانت همسر به زن، احساساتی بودن زنان، تنهایی آنان، ضعف در هنگام جدایی و ... نظر دارد. در مجموع با بررسی سیر تحولی مفهوم سرمایه اجتماعی زنان در سه اثر بررسی شده مشخص شد که توجه و مهارت نویسنده در انعکاس ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی زنان در اثر آخر او یعنی «آفتاب مهتاب» نسبت به دو اثر «او را که دیدم زیبا شدم» و «آمده بودم با دخترم چای بخورم» بارزتر است و این گویای سیر رشد سرمایه اجتماعی زنان در دهه 70 نسبت به 60 و در نتیجه بیشتر نویسنده از این منظر در آخرین اثر او است.