مفاهیم و تجارب عرفانی عموماً انتزاعی هستند و به آسانی قابل بیان و قالب ریزی در زبان نیستند. عارفان سخنور برای بیان و تفهیم مفاهیم ذهنی و مجرد حوزه های مفهومی مقصد از استعاره، مجاز، نماد و تمثیل بهره می گیرند. موضوع پژوهش حاضر، بررسی استعارۀ مفهومی با حوزۀ مبدأ آب در کتاب مثنوی اثر مولانا جلال الدین، عارف قرن هفتم هجری، است. پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1. استعارۀ مفهومی با حوزۀ مبدأ آب در مثنوی مولوی چگونه به کاررفته است؟ 2. حوزه مبدأ آب در ساختار کدام استعاره های زبانی و خوشه های تصویری نمود پیداکرده است؟ 3. حوزه مبدأ آب و خوشه های تصویری مرتبط با آن در بیان کدام حوزه های مقصد به کار رفته اند و در نتیجه کدام حوزه های مقصد در اثر موردبررسی جلوه بیشتری دارند؟ پژوهشگر برای پاسخ گویی به این پرسش ها، ابتدا به شیوۀ استقرای ناقص، متن مورد نظر را واکاوی و شواهد مرتبط با پژوهش حاضر را استخراج کرده است؛ سپس به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی، به بررسی داده های پژوهش پرداخته است. دستاورد پژوهش حاضر، بیانگر آن است که در کتاب مثنوی، استعارۀ مفهومی با حوزۀ مبدأ آب و خوشه های تصویری مرتبط با آن همچون بحر (دریا)، چشمه، جوی، باران، موج و قطره بیشتر برای بیان مفاهیم عرفانی و غالباً در قالب ترکیب های اضافی به کار رفته است. در میان حوزه های مقصد یافت شده، مفهومِ حیوان (زندگی)، حیات و جان جلوۀ بیشتری دارند و در میان استعاره های یافت شده در پژوهش حاضر، ترکیب های اضافی «آب حیوان»، «آب حیات» و «آب جان» بسامد بالاتری دارند.