سیستان با تاریخی کهن یکی از مهمترین مناطق مهم فرهنگی ایرانی است. قالیبافی این منطقه با تنوعی از نقوش و نگارهها یکی از مهمترین زمینه های مطالعات در خصوص فرهنگ و هنر بومی است. ظرفیت فرش این جغرافیا به عنوان بخشی از الگوی هویت بومی فرش ایران نیازمند مطالعه و تحقیق است. کاهش تولیدات قالی سیستان و رونق سبک بافتههای بلوچی بسیاری از سنتهای فرشبافی سیستان را رو به فراموشی برده است. هدف پژوهش مطالعه جایگاه پیکره های زنانه و مردانه در قالی های تصویری کهنه باف سیستان از منظر کاربست هویت فرهنگی منطقه است روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و تجزیه و تحلیل داده ها به صورت کیفی صورت پذیرفته است دادهها به روش کتابخانهای گردآوری شده است و 16 قالیچه تصویری سیستانی ِکهنه باف که در دسترس بود، به عنوان نمونه پژوهشی مقاله انتخاب شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که از تصاویر انسانی بکار رفته در قالیچه های تصویری سیستان غالبا در متن فرش و به ندرت در حاشیه ها کار شده اند، متن ها عموما به سه بخش عمودی تقسیم شده و بخش های مختلف داستان و یا تکیر پیکره ها در آن صورت گرفته است. حضور متعدد تصویر زنانه نشانگر اهمیت، جایگاه و نقش ویژه زنان در جامعه و فرهنگ و سبک زندگی سیستانیان است که می تواند اشاراتی ملموس به رگه های عمیق، ریشه دار و چند هزار ساله تاریخی و هویت فرهنگی این منطقه داشته باشد. هرچند که طرح های خواجه حافظ وخسرو شیرین اقتباسی از نسخه های مصور ادبی است اما تصویرگری آن بر روی قالیچه سیستان آمیختگی فراوانی با سنتهای بومی و فرهنگی منطقه دارد. در طرح خواجه حافط پیکرهها، متاثر از فرهنگ پیکره نگاری زنان و مردان در دوره قاجاریه بازنمایی شده است و هرچند به روایتی مشخص اشاره ندارد اما فضای کلی ادبیات تغزلی و مضمونی عاشقانه را بازنمایی میکند