یکی از چالش های عمده ای که در رابطه با کمبود آب مطرح است، مصرف آب در بخش کشاورزی می باشد. دراین ارتباط بهینه کردن مصرف آب و به کارگیری مدیریتی حداکثری در کشاورزی لازم است. پیاده سازی مدیریت مشارکتی منابع آب و ایجاد تشکل های آب بر، می تواند یک رویکرد موفق به چنین مدیریتی باشد که مستلزم پیوستگی و استمرار در مدیریت و مشارکت گسترده ی کشاورزان می باشد. پیشینه ی تاریخی نظام های بهره برداری در ایران حکایت از این دارد که در جوامع روستایی، همیاری و تعاون از قدمت بسیار زیادی برخوردار است. تشکل های کشاورزان در قالب بنه، هراسه، کته، خیش و ساختارهای مشابه شکل گرفته اند و علاوه بر فعالیت های تولیدی، مصرف و توزیع آب را نیز مدیریت می نمودند. هرچند که اصلاحات ارضی دهه 1340 باعث دگرگونی های فراوان در سازمان سنتی، ساختار اجتماعی و مناسبات اقتصادی روستاها گردید، لیکن تشکل های محلی به صورت رسمی و غیررسمی فعالیت خود را از سر گرفتند. یکی از انواع تشکل ها تشکل یا تعاونی آب بران است که جدا از تجارب قدیمی، در تبصره 76 برنامه ی دوم توسعه، ماده 106 برنامه سوم توسعه و ماده 17 برنامه چهارم توسعه، به منظور بهبود مدیریت آب مورد تأکید قرارگرفته است. تشکل های آب بران تشکیلات پایدار محلی است برای مدیریت و استفاده ی بهینه از آب، با تأکید بر مشارکت کلیه ی گروه های ذی نفع در تمامی مراحل تصمیم گیری، برنامه ریزی، ساخت، بهره برداری، نگهداری و تأمین مالی شبکه های اصلی و فرعی آبیاری و زهکشی. تجربیات حاکی از آن است که توجه به تشکل های آب بران برای اصلاح روش های آبیاری کوتاه ترین راه، زود بازده ترین نوع سرمایه گذاری در افزایش بهره وری آب در مزارع و رهیافتی برای تحقق پایداری مدیریت مصرف بهینه ی آب کشاورزی به منظور بهبود امنیت غذایی و بالا بردن درآمد کشاورزان می باشد (توتونچی و عمانی، 1389). از طرفی نیز به اعتقاد اکثر کارشناسان، پایین بودن راندمان آبیاری در کشورهای درحال توسعه، به علت عدم مشارکت واقعی بهره-برداران در امر تصمیم گیری، اجرا، مدیریت و نگهداری از شبکه های آبیاری است (حیدریان، 2007).