از صدر اسلام تا کنون مسئله ترجمه قرآن کریم از زبان عربی به زبان های دیگر همواره مورد توجه مسلمانان بوده است. یکی از ترجمه های معاصر قرآن در حال حاضر ترجمه آیت الله مکارم شیرازی است که با ادبیات روز فارسی نوشته شده است و متن آن نسبتا روان و قابل فهم برای عموم مردم است و در بسیاری از محافل و مجالس ترجمه، از آن استفاده می شود؛ چرا که به صورت دسته جمعی و با کمک اندیشمندان حوزه دین، تدوین شده است و در واقع این ترجمه، عصاره کتاب تفسیر نمونه ایشان است که در 27 جلد نوشته شده است و نهایتا آن را به شکل ترجمه قرآن درآورده اند. همین ارزشمندی سبب شده که بسیاری از محققان، قلم نقد را بر ترجمه ایشان گذاشته و به نقد و بررسی آن بپردازند. در این نوشتار، نویسنده با روش تحلیلی به بررسی ترجمه آیت الله مکارم شیرازی در سه جزء آخر قرآن پرداخته و مواردی که در ترجمه معنا نشده اند یا اینکه درست ترجمه نشده اند و یا اینکه نامفهوم و یا ضعیف ترجمه شده اند و نیز مواردی که از لحاظ صرفی، نحوی، بلاغی، مفهومی، ادبی و... در ترجمه ایشان بیان نشده اند یا اینکه به درستی بیان نشده اند را مورد نقد و بررسی قرار داده است. محققین محترم می توانند درباره تقدیم و تاخیرهای ترجمه قرآن آیت الله مکارم، ابزارهای بیان تاکیدهای ترجمه ایشان و تفسیری بودن ترجمه ایشان کار کنند و بررسی کنند که آیا ایشان، چنین مواردی را در ترجمه به درستی رعایت کرده و معناهایی که بیان کرده اند درست است یا نه؟ و همچنین به بررسی ساختار ترجمه ایشان بپردازند که آیا ساختار ترجمه اش که ترجمه ای معنایی است، در کل ترجمه اش رعایت شده است یا نه؟ و یا اینکه محاسن ترجمه ایشان را مورد کنکاش قرار دهند تا با روشن شدن محاسن ترجمه ایشان، درهای بیشتری برای مترجمین تازه کار باز شود و چراغ راهی برای آنان باشد.