این پژوهش با هدف ایجاد دغدغههای محیطزیستی، درک و تأثیر دانشآموزان در مدارس حوزههای دلفان و سلسله انجام شد. ابتدا، برآوردی از تنوعزیستی گیاهی و جانوری منطقه بهعمل آمد. در گام بعدی 252 دانشآموز که بصورت تصادفی انتخاب شده بودند پرسشنامه پیشآزمون را پر نموده و بعد از آشنایی با مسایل محیطزیستی و گونههای گیاهی و جانوری که شناسایی و ارزیابی شده بودند پرسشنامه پسآزمون را تکمیل نمودند. جهت ارزیابی تنوع زیستی از شاخصهای مبتنی بر تئوری اطلاعات استفاده شد. نتایج حاصل را با استفاده از آزمون ویلکاکسون و آزمون شاپیرو ویلک تحلیل نموده و با نمودارباکس وسیکر مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین در این بررسی جهت تحلیل آماری تفاوت در زیرگروههای جنسیت دانشآموزان )دختر یا پسر(، مکان زندگی دانشآموزان )شهر یا روستا( و پایه تحصیلی دانشآموزان )پیشدبستانی، پایه اول، پایه دوم، پایه سوم، پایه چهارم، پایه پنجم و پایه ششم( از آزمون منویتنی استفاده شد. با توجه به نتایج آزمون ویلکاکسون اختلاف معنیداری بین نتایج پیشآزمون و پسآزمون مشاهده شد. با توجه به نتایج از نظر آماری اختلاف معنیداری بین جنسیت دانشآموزان مشاهده نشد. بر اساس نتایج بدست آمده سطح مهارتافزایی دانشآموزان شهر بیشتر از دانشآموزان ساکن روستا بود، اما در مرحله پسآزمون نسبت به مرحله پیشآزمون نتیجه تغییر کرد. یکی از دلایل این افزایش در تغییرات پسآزمون در جامعه دانشآموزان روستایی امکان بروز استعدادهای بالقوه در اثر مهارتافزایی میباشد، اما در جامعه دانشآموزان شهری این پتانسیل بهعلت دسترسی به امکانات آموزشی در سطح بالاتری از روستا امکان بروز پیدا نمیکند. روند تفاوت سطح پایه تحصیلی بهنحوی بود که پایه سوم را میتوان بهعنوان یک پیش فرض جهت آموزش مهارتافزایی محیطزیست در بین دانشآموزان دختر و پسر و جامعه روستایی و شهری در نظر گرفت.