فرآیند رفتار در حیوانات پدیده ی پیچیده ای است و احتیاج به درجه ی بالایی از کنترل و هماهنگی دارد. درک رفتار ها مستلزم داشتن اطلاعاتی در مورد محیط اطراف و نیز وضعیت داخلی بدن جانوران از جمله سیستم عصبی مرکزی است. کارکرد مغز و ساختارهای عصبی از دیر باز مورد توجه محققان بوده است. به همین دلیل پژوهشگران علوم فلسفی، تجربی و پزشکی هر کدام با توجه به چهار چوب خود بخشی از ساختار و یا کارکرد مغز را مورد توجه قرار داده و سعی در بررسی آن داشته اند. فلاسفه از دیر باز مغز را مرکزی برای تفکر و ادراک و هم چنین جایگاه روان می پنداشته اند و آن را محل پیوند حالات روحانی و رفتارهای فرد می دانسته اند. پزشکان و فیزیولوژیست ها نیز با پیشرفت علم و دسترسی به ابزارهای علمی قوی تر به دنبال شناسایی کارکرد مغز به منظور شناخت رفتارها و بهبود بیماری ها بوده اند. با پیشرفت علم و نزدیکی میان علوم مختلف این نکته آشکار شد که بین فرآیندهای فیزیولوژیکی و روان شناختی تاثیر متقابلی وجود دارد. روانشناسان معتقدند که بدون شناخت مبانی زیستی و فیزیولوژیک نمی توان به بررسی و تحلیل پدیده رفتار مبادرت ورزید. رفتار هایی چون یادگیری، حافظه، وابستگی، تحمل، اعتیاد، ترس، اضطراب و افسردگی همگی با عمل کرد مغز در ارتباط هستند. بر این اساس شاخه های روانشناسی عصب شناختی (نوروسیکولوژی) و علوم اعصاب شناختی پایه ریزی شده که هر دو به بررسی ارتباط بین رفتار و فعالیت دستگاه عصبی مرکزی می پردازند. در کتابی که پیش رو داریم تا حد امکان با مبانی عمل کردی مغز و تاثیر آن بر برخی رفتارها آشنا می شویم. قدر مسلم است که دامنه ی رفتارها بسیار وسیع بوده و پرداختن به همه ی جنبه های آن از حوصله ی این کتاب خارج است. در فصل اول این کتاب به بررسی تعریف رفتار، دیدگاه ها و تئوری های رفتارشناسی پرداخته شده است. در فصل دوم با برخی از روش های مطالعه در رفتارشناسی آشنا می شویم. با توجه به این که گردش خون و متابولیسم طبیعی در مغز لازمه ی عمل کرد صحیح این اندام می باشد، فصول سوم و چهارم این کتاب به این مهم اختصاص یافته است. در فصول پنجم تا هشتم اثر ویتامین ها، هورمون ها، انتقال دهنده های عصبی و نوروتروپ ها بر عمل کرد مغز مورد بررسی قرار گرفته است. خواهیم دید که تغییرات جزئی در هر یک از فاکتورهای نام برده شده قادر است عمل کرد مغز و به تبع آن پاسخ های