انسان توسط جهانی از واقعیتهای فرهنگی، اجتماعی و جز آن احاطه شده است و کنشهای او پاسخی معنادار به شرایط اوست. رمان برای بیان این کنشها، اندیشهها و به طور کلی انعکاس مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، قابلیت و ظرفیت بالایی دارد. همین موضوع، رمان را از سایر گونهها و قالبهای ادبی، ممتاز و متفاوت ساخته و توجه بسیاری را به خود جلب نموده است. لوکاچ و گلدمن، رمان را با شخصیت پروبلماتیک تعریف میکنند. رمان، روایت تلاش بینتیجۀ قهرمان آن، برای دستیابی به ارزشهای خویش در جامعه است. شخصیت پروبلماتیک از جهانی که او را در قالب سنتها، عرف، مدرنیته و قوانین و نظام حاکم احاطه کرده است به علت دوگانگی ارزشها و ایستادگی در مقابل آن شکست میخورد. تحقیق حاضر با رویکرد به شخصیت پروبلماتیک به تحلیل شخصیتهای دو رمان «همنوایی شبانۀ ارکستر چوبها»، نوشتۀ رضا قاسمی و رمان «پاییز فصل آخر سال است» اثر نسیم مرعشی میپردازد. دادههای این پژوهش با مطالعات کتابخانهای گردآوری شده و به شیوۀ توصیفی-تحلیلی، در پی یافتن پاسخ، به این دو سؤال است: در دو رمان منتخب، کدام شخصیتها را میتوان در زمرۀ شخصیتهای پروبلماتیک برشمرد و کدام زمینههای اجتماعی در جهان رمان، سبب بروز کنشهای پروبلماتیکی در آنها شده است؟ پژوهش اخیر نشان میدهد که مرعشی با مرکزیت قرار دادن مسائل دختران تحصیل کرده و قاسمی با تمرکز بر وضعیت گروهی از مهاجران، در خارج از کشور، شخصیتهایی را خلق نمودهاند که بسیاری از آنها با مؤلفههای شخصیت پروبلماتیک مطابقت مناسبی را نشان میدهند. پردازش شخصیتهایی پویا و نمونهوار و البته پروبلماتیک، در هر دو رمان زمینۀ مناسبی را مهیا نموده است تا تصویری انتقادی از واقعیتهای جهان رمان به نمایش گذاشته شود. نتیجۀ بررسیها مشخص مینماید که ایجاد تغییرات سریع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، استبداد و خرافه، بحران هویت، توسعۀ مدرنیته، تجرد و تنهایی، نابرابری و نبود فرصتهای اجتماعی مناسب، فقدان احساس عدالت و رضایت اجتماعی در رمانها، مهمترین زمینههای خلق شخصیت پروبلماتیک هستند.