گلستان سعدی گنجینه ای جامع و ارزشمند از پاک ترین احساسات، عواطف و اندیشه های بشری است و به دلیل گستردگی مفاهیم آن هنگام خواندن برخی متون احساس می شود بین آن و آثار دیگر تشابهات عمیق اندیشه ای و تعلیمی وجود دارد. بررسی این تشابهات نشان می دهد سعدی در خلق اثر خود، علاوه بر آنکه بر تجربیات سفر و زندگی خود متکی بوده از آثار دیگری نیز بهره برده که یکی از آنها کیمیای سعادت است. غزالی نیز که اثر خود را با انگیزه تعلیم نوشته است سعی کرده دستورالعمل های اخلاقی و دینی را در عرصه های مختلف بیان کند. هدف تحقیق حاضر بررسی محتوایی و زبانی گلستان و کیمیای سعادت است که با روش تحلیل محتوا انجام گرفته است. میان این دو اثر وجوه مشترک محتوایی و زبانی دیدم می شود و بسترهایی مانند عرفان و آموزه های دینی، وجه تعلیمی این دو اثر، برخی ویژگی های زبانی مانند ایجاز و سخن آرایی و برخی موارد ساختاری ماتنند استفاده از حکایت در تبیین اخلاق، این دو اثر را بسیار به هم نزدیک ساخته است.