رضایت و سازگاری زناشویی جزء حیاتی زندگی یک فرد است و از بین رفتن آن ممکن است منجر به اثرات منفی بسیاری شود. پژوهشحاضر با هدف بررسی نقش میانجی انتظارات زناشویی در رابطه بین ادراک از خانواده اصلی و دلبستگی عاشقانه با سازگاری زناشویی انجام شد. این پژوهش از نظر ماهیت همبستگی بوده و ازنظر هدف، کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 250 نفر از افراد متاهل شهر اراک در سال 1401-1400 بود که به روش نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شده و به پرسشنامه های مقیاس خانوادۀ اصلی (FOS)، شیوههای رفتاری (BSQ)، سازگاری زناشویی لاک_ والاس(LWMAT) و مقیاس انتظارات و نگرشهای زناشویی (AMES) پاسخ دادند. جهت تحلیل دادهها از نرم افزار Spss و جهت تحلیل مدل از Amos استفاده گردید. نتایج نشانداد که دلبستگی ایمن بر انتظارات زناشویی اثر مستقیم داشته اما متغیرهای استقلال و صمیمیت در خانواده اصلی و دلبستگی پریشان و گسسته بر انتظارات زناشویی اثر مستقیم نداشتند. متغیرهای صمیمیت در خانوادهاصلی و دلبستگی ایمن و پریشان بر سازگاری زناشویی اثر مستقیم دارند.اما متغیرهای استقلال در خانوادهاصلی و دلبستگی گسسته بر سازگاری زناشویی اثر مستقیم ندارند. همچنین اینکه متغیر انتظارات زناشویی تنها قادر است در رابطه بین دلبستگی ایمن و سازگاری زناشویی نقش میانجی ایفا کند و در باقی مسیرها میانجی نیست.بنابراین میتوان نتیجه گرفت که خانوادهها با اتخاذ سبکهای تربیت فرزند مبتنی بر دلبستگی ایمن میتوانند فرزندانی را تربیت کنند که در زندگی زناشویی خود موفق اند و از سازگاری زناشویی بالایی برخورداراند