ادبیات، تابلوی اندیشه ها و احساسات شاعر نسبت به کلیه ی رویدادهایی است که در دنیای اطراف رخ می دهد و می توان به وسیله ی آن مسائل تاریخ و اجتماع را به عنوان یک سند اجتماعی در آورد. یکی از حوزه های مطالعاتی در عرصه ی ادبیات، حوزه ی ادبیات تطبیقی است که از دیرباز تا به حال با توجه به گسترش روابط میان ملت ها هر چه بیشتر تعمیق یافته است. برخی ادبیات تطبیقی را شاخه ای از نقد ادبی می دانند و عده ای دیگر آن را شاخه ای از تاریخ ادبی به حساب می آورند و یکی از مسائلی بوده که در دوره معاصر به خصوص در راستای پایداری و مقاومت در حال نوآوری بوده است. در این میان بسیاری شاعران سرودن شعر را با محتوای پایداری آغاز کردند. جریان ادبیات پایداری در حوزه ی نظم و نثر جریان غالب و فراگیر بوده است که در اشعار سمیح القاسم و سپیده کاشانی به نمایش گذاشته شد. این شاعران، از اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی زمان خود به ستوه آمده و اعتراضات خود را در قالب این اشعار ابراز کرده اند. موضوع پیش رو، به بررسی تطبیقی اشعار مقاومت و پایداری این دو شاعر و وجوه تشابه و تمایز در شعرشان پرداخته تا به یافته های تازه ای پی ببرد. اهمیت این پژوهش نیز بدان جهت است که از سرچشمه های جریان های فکری و هنری ادبیات ملی پرده بردارد و گسترش موضوعات پایداری و مقاومت را برای همگان به نمایش بگذارد. پژوهشگر، این پژوهش را به شیوه ی توصیفی - تحلیلی مورد نقد و بررسی قرار داده است.