هدف و زمینه: نقشه مفهومی یکی از راهبردهای یاددهی- یادگیری است که می تواند یادگیری معنادار را در فراگیران تسهیل کند. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر نقشه مفهومی بر درک مطلب و باورهای هوشی درس علوم دانش آموزان پایه ششم ابتدایی است. مواد و روش ها: روش مورداستفاده در پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان پسر پایه ششم شهر تلخاب در سال تحصیلی 1398-97 بودند که از این میان 2 کلاس 17 نفره از دانش آموزان ، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. روش تدریس مبتنی بر نقشه مفهومی طی 9 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت جمع آوری داده ها از سه آزمون درک مطلب وکسلر (1974)، آزمون باورهای هوشی بابایی (1377) و آزمون درک مطلب محقق ساخته استفاده گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکووا) ، تحلیل کوواریانس تک متغیره (آنکووا) و آزمون tبرای گروه های مستقل مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که روش تدریس مبتنی بر نقشه مفهومی بر باورهای هوشی و درک مطلب دانش آموزان تأثیر معنادار دارد. بررسی نتایج نشان می داد که در زیر مقیاس باورهای هوشی ذاتی (F=8/706) و هوش افزایشی (858/45 F=) بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت. به گونه ای که گروه آزمایش باورهای هوشی افزایشی بیشتر و باورهای هوشی ذاتی کمتر را نشان داد، همچنین گروه آزمایش، درک مطلب بیشتری نسبت به گروه کنترل نشان داد. هم چنین میزان درک مطلب (معلّم ساخته) در در دو گروه آزمایش و کنترل با یکدیگر تفاوت معناداری داشت؛ به طوری که در گروه آزمایش میزان درک مطلب (معلّم ساخته) پس از ارائه روش تدریس مبتنی بر نقشه مفهومی، نسبت به گروه گواه، بالاتر بود. نتیجه گیری: با توجه به اثرمعنادار روش تدریس مبتنی بر نقشه مفهومی بر باورهای هوشی و درک مطلب دانش آموزان، به نظر می رسد جهت ارتقای باورهای هوشی و درک مطلب دانش آموزان چنین برنامه هایی می بایست موردتوجه بیشتری در کلاس های درس قرار گیرند.