پدیده مرز، در دو مفهوم عینی و ذهی، افزون بر شکل دهی به هویت افراد، جداکننده منافع سیاسی و فرهنگی و اجتماعی افراد است. مرزهای ذهنی و عینی ریشه در اختلافات و اشتراکات افراد و گروه ها دارند و دارای ماهیتی قراردادی هستند. چنین مرزها و تقابلهایی آنچنان گسترده و فراگیر هستند که همه ی حوزه های طبیعی و ساختگی انسان را فرا گرفته اند. روایت های رستم و سهراب و رستم و اسفندیار، هم در روساخت و هم در ژرف ساخت، روایتگر چنین مرزبندی هایی هستند. این تقابلها و مرزها، هم ساختار داستان ها را در بر می گیرد و هم شخصیتها و هم دیگر عناصر فرم را تحت تأثیر قرار می دهند. چنان که در نهایت مشاهده می شود که نظامهای مختلف سیاسی و ایدئولوژیک در برابر هم قرار می گیرند.