الگوها و نظریه های متفاوتی از سوی نظریه پردازان ترجمه، ارائه شده است که به عنوان معیاری مناسب و با کارکرد دقیقتر برای سنجش ترجمهها به کار میروند. نظریهی ارزیابی کیفیت ترجمهی «کارمن گارسس» از مهمترین نظریات حوزهی زبانشناسی است که به منظور تشخیص سطح کیفی ترجمهها سازمان یافته و به تحلیل کیفی متون ترجمه شدهی ادبی میپردازد. این الگو بر اساس اصل برابری میان متن مبدا و مقصد استوار اسـت و آن را در چهار سطح معنایی- لغوی، نحوی- صرفی، گفتمانی-کارکردی و سطح سبکی- منظور شـناختی (کاربرد شناختی یا عملی) میداند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی ترجمه استاد فولادوند از جزء بیست و هفتم قرآن کریم را بر مبنای سطوح چهارگانه مدل گارسس مورد بررسی و نقد قرار داده است. نتایج نشان میدهـد کـه مترجم در سطح معنایی - لغوی، تنها از بسط نحوی به وفور استفاده کرده و این مولفه در جای جای ترجمه به چشم میخورد. در سطح نحوی – صرفی، از ترجمهی تحت اللفظی، تلویح، تقلیل و حذف بیشترین استفاده را کرده و سه مولفهی تغییر نحو، جبران و توضیح و بسط معنی را زیاد به کار گرفته است، همچنین تغییر دیدگاه یا بیان و تغییر در نوع جمله به میزان متوسط در ترجمهی او به کار رفته است. در سطح گفتمانی – کارکردی، از مولفهی تغییر لحن به میزان متوسط و از مولفهی تغییر ساختار درونی متن مبدا به میزان اندک استفاده کرده است. در سطح سبکی – منظورشناختی، از سه مولفهی بسط خلاقه، حفظ اسامی خاص با معادل متن مبدا و بسط ساده زیاد و از مولفهی حفظ ساختارهای متن مبدا به طور متوسط استفاده کرده است.