تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان گرایشی میان رشته ای، در بررسی متون از سطح جمله و کلام فراتر رفته و به بافت موقعیتی که متن در آن شکل گرفته است، توجه می کند. بیشترین تأکید این رویکرد بر این نکته است که چه کسی، در چه موقعیتی و با چه هدفی از زبان استفاده می-کند. نظریه پردازان متعددی در این عرصه ظهور و نمود یافتند. نورمن فرکلاف یکی از نظریه-پردازان در این حوزه است که برای نظریه خود سه سطح در نظر می گیرد. در سطح اول بر اساس دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، به بررسی ساختار متن می پردازد و آن را توصیف می خواند. در سطح دوم که تفسیر نام می گیرد، بافت موقعیتی و بینامتنی به کار رفته در متن را مدنظر قرار می دهد و در نهایت، در سطح سوم که سطح تبیین نام دارد به بررسی عوامل شکل گیری، ایدئولوژی و تأثیرات گفتمان می پردازد. ابراهیم الکَونی در آثار خود اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه خود و صحرای بزرگ آفریقا را مورد برررسی قرار می دهد. این پژوهش سعی دارد به صورت توصیفی ـ تحلیلی، گفتمان انتقادی را در بخش های چهارگانه رمان الخسوف که یکی از بهترین رمان های ابراهیم الکَونی است، بر پایه رویکرد گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، مورد بررسی قرار دهد. ابراهیم الکَونی در رمان حاضر با استفاده از باهم آیی و تکرار واژگان، به کارگیری واژگان متضاد و استفاده از استعاره های مفهومی و بلاغی و با تکیه بر شالوده های رئالیسم و رئالیسم جادویی ضمن فراخوانی متون مختلف همچون قرآن، روایات، اشعار شاعران قبل و استفاده از ضرب-المثل ها، اصطلاحات عامیانه، اسطوره های اهل صحرا، در پی تبیین اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است. او با گفتمانی ضداستعماری به بیان مسائلی چون زندگی مردم قبایل طوارق، اوضاع نابه سامان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه لیبی در زمان استعمارگران اروپایی، تقابل سنت و مدرنیته و ... می پردازد و با تقویت روحیه مبارزه طلبی، به دنبال کسب مفاهیمی چون آزادی و تغییر است.