گفتمان کلامی نثر مدرن، با سازه هایی در هم بافته از پیرنگی آگاهانه و هنری شکل گرفته است به طوری که بازی نشانه ها در متن، چنان همگام با ذهنیت و حافظه ی شخصیت، سیال وگریزان می شود که ابهام، مؤلفه ی خاص روایت مدرن می شود؛ اما نشانه شناسی لایه ای با خوانش دقیق و نظام مند به تعامل لایه های متنی در اثر توجه می کند تا در رمزگان های متعدد، با عنایت به بستر بافت، به دلالت های صریح و ضمنی نشانه ها در فرایند معنایی بپردازد. «ابوالهول» نام داستانی کوتاه اثر فرشته ساری است که در دهه هشتاد نوشته شده است. خودگویی های راوی که گویی روایت نمادینی از تجسم حافظه و ضمیر ناخودآگاه او در زمینه ی سرنوشت زنان است، چنان بار معنایی مکان هایی مانند کاروانسرا و تاریکخانه را به همراه کنشگران انسانی و غیر انسانی، زایا نشان می دهدکه پدیدار شناسی خوانش با رویکرد نشانه شناسی لایه ای، علاوه بر دخالت عناصر پیرامتنی در دلالت، به لایه های زمانی، مکانی، زیبایی شناختی و کنشگران در رمزگان ها توجه می کند تا بار معنایی آن ها را در فرایند معنایی داستان نشان دهد؛ اما در «پی رفت» فرایند معنایی سوژه ی مدرن در مسیرِ «شدن»، که به «شوِشگر» ی متعالیِ راوی انجامید، علاوه بر نقش بارز «افعال مؤثر»، به «انفصال» راوی در «نقصان معنا» نیز توجه شد تا تفاوت شخصیت داستان های سنتی و مدرن در جستجوی ابژه ها نشان داده شود.