شعر سیاسی در ادب فارسی با انقلاب مشروطه توانست به صدر مضامین شعری ارتقا یابد، بعد از مشروطه در جریان شعر نو نیمایی مورد توجه قرار گرفت و به عنوان یک نوع ادبی در ادبیات معاصر تثبیت گشت، در این مقاله با هدف شناخت نظام زبانی این نوع ادبی و آسیب شناسی آن از انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی با تکیه بر اشعار نیما یوشیج به عنوان سردمدار این شعر در دوره پهلوی، لغزشها و عیوب اصلی زبانی آن بررسی شده است، بررسی نشان میدهد عواملی چون ورود هیجانی شاعران به این مضمون، اهمیّت اندیشه در مقابل زبان، توجه به مخاطب مردمی، برجستهسازی سبکی و ضعف شاعری، شعر سیاسی معاصر را دچار آسیبهای زبانی کرده است. این امر حتی در شعر نیما که خود منتقد عوامل ذکر شده است، دیده میشود. عدم رعایت نظام زبانی در منطق دستورزبانی، کاربرد کلیشهای واژههایی نمادین، و هنجارگریزیهای ناروا مهمترین لغزشهای زبانی شعر سیاسی نیما است. این موارد در دهههای آغازین شاعری وی بسیار مشهود است اما نیما در دهۀ پایانی توانسته است به زبانی برسد که از آسیبهای جدی خالی است