زبان یک پدیده اجتماعی بسیار مهم و از جمله مهم ترین نهادهای اجتماعی به شمار می رود؛ چون نه تنها امکان ارتباط را میان بشر فراهم آورده است ؛ بلکه جواب نیاز ها و تغییرات اجتماعی نیز می باشد. به دلیل وجود چنین رابطه نزدیک و تنگاتنگی بطور حتم زبان تحت تاثیر عوامل اجتماعی مختلف مثل سن، جنسیت، طبقه اجتماعی تحصیلات و... قرار گرفته است. چنانچه این عوامل می تواند گونه ی زبانی فرد را تحت تاثیر قرار داده و یا برخی ویژگی های آن را تعیین کند. ادبیات در قالب شعر یا نثر می کوشد به شکلی هنرمندانه تاثیر عواملی چون اجتماع ،طبیعت ،مذهب ،جنسیت و... را در فرد بازتاب کند. این قالب تحت تاثیر محیط ها و فرهنگ های گوناگون رنگ و بوی خاصی به خود می گیرد ولی ادبیات دارای جوهره روحی مشترک میان انسان هاست. ادبیات تطبیقی در پی یافتن همین جوهره است تا با شناخت و درک آن، فکر و اندیشه انسان را غنا ببخشد و فکر و اندیشه انسان های جهان را بهم نزدیک کند و زمینه تفاهم و صلح جهانی را فراهم سازد. یکی از عوامل بسیار تاثیر گذار در فرد جنسیت است؛ ساختار زبان زن و عوامل موثر برآن یکی از مواردی است که در پژوهش های زبان و جنسیت مورد بررسی قرار می گیرد تاجایی که می دانیم نثر زنان با نثر مردان متفاوت است و دارای ساختار یکسانی نیست؛ پژوهش حاضر با فرض وجود تفاوت میان نگارش زنان و مردان می خواهد بداند چه تفاوت هایی در گزینش واژگان در مردان و زنان در آثار احلام مستغانمی و سیمین دانشور وجود دارد و چگونه آن ها از زبان زنانه برای توصیف زمان و مکان و شخصیت ها استفاده کرده اند. در این پژوهش به تطبیق زبان وجنسیت میان زنان و مردان در آثار هر دو پرداخته است.