پژوهش حاضربه بررسی مرثیه درشعر چهارتن ازشاعران عصرمشروطه؛ یعنی ایرج میرزا، عارف قزوینی، میرزاده عشقی، و نسیم شمال پرداخته است. نگارنده پس از بحثی درباب تعریف مرثیه و اقسام آن همچنین ذکر برخی ویژگیهای اجتماعی عصر مشروطه، مرثیۀ هریک ازشاعران نام برده راتحلیل و بررسی کرده است. ازنظر جامعۀ آماری دیوان کامل شعری چهار شاعرعصرمشروطه مطمح نظر بوده است. آنچه که ضرورت نگارش چنین پژوهشی را ایجاب کرده است، ازسویی مضامین متفاوت، نووجدیدی بوده است که بهطورکلی درشعرعصرمشروطه مشهود است. ازسوی دیگر ضرورت نگاشتن این پژوهش آن است که نوع مرثیه درمیان اغراض ومعانی شعری فارسی از زیربنای عاطفی بسیار استواری برخوردار و حاوی اندیشههای تازهای است. در همۀ انواع وجنبههای شعری عصر مشروطه از جمله نوع مرثیه، اندیشههای نوظهور نظیر آزادی، انقلاب، شهادت، وطن، فقرومحرومیت باعاطفه و تخیل شاعران پیوندخورده است. ایرج میرزا، عارف قزوینی، میرزاده عشقی ونسیم شمال ازجمله شاعرانی هستند که نمود چنین اندیشههایی را درمرثیۀ آنها میتوان دید و همین امر تأثیر مرثیۀ آنها را برمخاطب را دوچندان کرده است؛ از این نظرمیتوان گفت؛ نوع مرثیه درعصرمشروطه آینۀ تمام نمای مسائل اجتماعی وسیاسی عصرو یکی از بنمایههایی است که توانسته است به طور بسیار واضح و روشنی اغلب وقایع مهم سیاسی و اجتماعی رادرخود بگنجاند و فریادوآه وافغان دردمندان، مشروطه خواهان، آزادی طلبان و انقلابیون شهید را به گوش همگان برساند. پژوهش حاضر به شیوۀ توصیفی-تحلیلی است. مهمترین نوع مرثیه در شعر شاعران مذکور، مرثیۀ سیاسی و انقلابی و در درجۀ بعدی مرثیههای شخصی است و مهمترین مضمونهای مراثی عبارتند از: نهضت مشروطه، شهادت انقلابیون، جمهوری، وطن و وطن پرستی، فقرو بینوایی، ناکارآمدی حکومت وقت در ادارۀ مملکت، عشق ، تعلیم و تربیت.