دوره ی پهلوی ( 1304-1357)به علّت بروز تحوّلات و دگرگونی های گسترده در ساختار اجتماعی، اقتصادی ، سیاسی ، نظامی و فرهنگی ایران و به جهت بهره وری از دستاوردهای تمدنی مغرب زمین نقش ویژه ای را در تاریخ ایران ایفا نموده است . این دوره را باید سر آغاز فصل جدیدی در عرصه ی تحولات آموزش عالی و تبع آن علوم انسانی به شمار آورد .چرا که در این دوره علوم انسانی نیز همگام با تاسیس دانشگاه و تحولات آن،فراز و فرودهایی را تجربه می کند. هدف از این پژوهش بررسی تحولات علوم انسانی در آموزش عالی این دوره است و لذا مسئله ی مهم در این پژوهش نیز پاسخ به این سوال است که علوم انسانی در این دوره چه سرنوشتی را در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی سپری کرده است . در این تحقیق ، با بررسی روند تحولات آموزش عالی به طور عام و تغییرات نهاد علوم انسانی به طور خاص ، فراز و فرودهای این نهاد در طول دوره ی پهلوی مورد بررسی قرار گرفته است . در این راستا علاوه بر پرداختن به تاریخچه و زمینه های آموزش عالی و علوم انسانی در ایران به نحوه ی تاسیس دانشگاه به عنوان مهمترین نهاد تولید علم در ایران معاصر پرداخته شده و همچنین به تحولاتی از قبیل ساختار دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی در طول دوره ی پهلوی و همچنین تغییرات دوره ها و رشته های علوم انسانی در مراکز فوق اشاره شده است . چرا که بررسی سرنوشت نهاد علوم انسانی در این دوره از طریق بررسی روند تحولات دانشکده های علوم انسانی میسر است . در پایان نیز تاثیر کلی غرب بر روند آموزش عالی در ایران مورد بررسی قرار گرفته است . نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان می دهد که هر چند سهم علوم انسانی در آموزش عالی در اواخر دوره ی پهلوی نسبت به ابتدای این دوره کمتر می شود اما از نظر دوره های آموزشی و همچنین رشته ها تنوع بیشتری پیدا می کند .نکته ی دیگر اینکه در این تحولات نقش غرب را نمی توان نادیده گرفت و می توان گفت غرب بر روند الگو پذیری آموزش عالی و به تبع آن علوم انسانی در این دوره نقش شایان توجهی داشته است .