در این پژوهش با رویکردی تاریخی_تحلیلی به ریشه یابی موانع و چالشهای پیشروی نخبگان عصر قاجار با تاکید بر امیرکبیر در روند پیشرفت و توسعه ایران پرداخته شده است. پژوهش درصدد پاسخگویی به این سوال اساسی بوده است که چه موانعی برای نخبگان عصر قاجار و در راس آنها امیرکبیردر روند پیشرفت و توسعه ایران وجود داشته است؟ یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که نخبگان ایران در عصر قاجار به سه تقسیم شده اند: بخشی از نخبگان حاکم که اساسا خواهان توسعه کشور نبودند، عده ای از نخبگان حاکم که در پی اصلاح و نوسازی بودند، نخبگان فکری. گروه اول که تحت عنوان "نخبگان ضد توسعه" از آنها یاد شده است، بعنوان یکی از موانع اصلی توسعه و عامل خنثی کردن قدرت اصلاح طلبان به ایفای نقش پرداخته اند، گروه دوم نیز به علت ساختار سیاسی _اقتصادی نامناسب، کارشکنی نخبگان ضد توسعه و ویژگی ها و ضعف عملکردی، در هدایت کشور به سمت توسعه موزون و همه جانبه ناکام ماندند. روشنفکران نیز به دلایلی مانند ساختار سیاسی استبدادی، بیگانگی با فرهنگ جامعه و نگاه تک بعدی به توسعه، نتوانستند به نحو مطلوب به ایفای نقش بپردازند.