هدف از این پژوهش مقایسه ی خلاقیت، پیشرفت تحصیلی وگرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان پسر دوم متوسطه دوم مدارس هوشمند و عادی ناحیه 4شهر قم در سال تحصیلی 1393 - 1392 بود.جامعه آماری این پژوهش، کلیه ی دانش آموزان پسر سال دوم متوسطه دوم بودند که شامل دانش آموزان مدارس عادی و هوشمند که تعداد آنها 1382 بودند که تعداد 419 نفر دانش آموزان در مدارس هوشمند و 963 دانش آموزان در مدارس عادی مشغول به تحصیل بودند و روش نمونه گیری این پژوهش، روش نمونه گیری در این پژوهش با توجه بزرگی و گستردگی جامعه و عدم دسترس بودن فهرست کامل افراد جامعه، به صورت خوشه ای انتخاب شد. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان برای مدارس هوشمند 201 و برای مدارس عادی 275 نفر تعیین شد. در این پژوهش از دو پرسشنامه ی استاندارد استفاده شد. 1) پرسشنامه ی سنجش میزان گرایش به تفکرانتقادی ریکتس (CTDI) و 2) پرسشنامه ی خلاقیت تورنس (عابدی) . روش این پژوهش، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود و برای آزمون فرضیه ها از آزمون تی استفاده شد بین میانگین نمرات مؤلفه های خلاقیت دانش آموزان مدارس هوشمند نسبت به دانش آموزان مدارس عادی تفاوت معنادار آماری وجود داشت (021/0P<) بین خلاقیت در دو نوع مدرسه از لحاظ مؤلفه های سیالی ( 024/0P=) تفاوت معنادار آماری وجود داشت. اما برای مؤلفه بسط، ابتکار و انعطاف پذیری این تفاوت معنادار نبود. بین میانگین گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان مدارس هوشمند نسبت به دانش آموزان مدارس عادی تفاوت معنادار آماری وجود نداشت (148/0P<) بین گرایش به تفکرانتقادی در دو نوع مدرسه از لحاظ مؤلفه های خلاقیت (021/0P=) تفاوت معنادار آماری وجود داشت. اما برای مؤلفه کمال و تعهد این تفاوت معنادار نبود.بین میانگین نمرات پیشرفت تحصیلی در دو نوع مدرسه تفاوت چشمگیر و معنادار آماری وجود داشت. تمامی داده های آماری با در نظر گرفتن خطای 0.05 محاسبه شده است. با توجه به اهمیت موضوع، پیشنهاد می شود کارگا ه های آموزشی ارتقاء سطح مهارت های تفکر انتقادی و خلاقیت برای دانش آموزان تشکیل شود.