پژوهش حاضر به تعریف، بررسی و تحلیل جایگاه تلمیح در منابع علم بلاغت در زبان فارسی می پردازد و در صدد است تا پیوند میان این صناعت یا هنرسازه را با مباحث نقد و نظریه های ادبی معاصر تبیین کند. فرضیه هایی که در جستار پیش رو مطرح شده عبارت است از: 1ـ تعریف تلمیح در منابع بلاغت فارسی همسان نیست و با گذشت زمان عناصر ساختاری تعریف آن گسترده تر شده است. 2ـ در آثار بلاغت زبان فارسی برخی از کارکردهای تلمیح معرفی شده است؛ اما جایگاه آن نقد و بررسی نشده است. 3ـ تلمیح در منابع بلاغی زبان فارسی مستقل از دیگر آرایه ها و به صورت جزیره ای مطرح شده است و درباره نقش آن در محور افقی و عمودی شعر فارسی بحث نشده است. 4ـ در منابع معاصر بلاغت در زبان فارسی به پیوند تلمیح با نقد و نظریه های ادبی جدید پرداخته نشده است و بیشتر همان نگرش سنتی وجود دارد. نگارندگان برای آزمودن فرضیه ها و یافتن پاسخ، بحث های مربوط به تلمیح را در چهل منبع بلاغت در زبان فارسی به روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی و ارزیابی نموده اند و شاهد و مثال هایی را از میان متون نظم فارسی ـ کلاسیک و معاصر ـ به روش تصادفی انتخاب کرده اند. نتیجه بررسی و تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده بیانگر آن است که تعریف تلمیح به مروز زمان گسترش یافته و علاوه بر اشاره به داستان، مثل و شعر در منابع کلاسیک؛ ارجاع به آیه، حدیث، اصطلاحات علمی، رویداد، اثر دیگر و ... را نیز در برگرفته است و تلمیح از بخش ملحق به سرقات ادبی خارج شده به عنوان یک آرایه در بدیع معنوی مطرح گردیده است. همچنین نگرش به تلمیح در منابع سنتی بلاغت جزیره ای بوده در بافت شعر و همراه با دیگر مباحث بلاغی طرح نشده است و در منابع جدید بلاغت نیز به پیوند تلمیح با مباحث نقد و نظریه های ادبی جدید از جمله بینامتنیت، بدخوانی و اضطراب تاثیر اشاره نشده است.