به دلیل اهمیت داستان ها و تأثیری که بر شخصیت کودک در بزرگ سالی می گذارند، باید نویسنده ی داستان کودک نسبت به عناصر تشکیل دهنده ی داستان آگاهی کاملی داشته باشد تا بتواند داستان هایی با مضامین اخلاقی- آموزشی مناسبی برای نسل نوپای جامعه، بیافریند. این پایان نامه به «بررسی تطبیقی عناصر داستان در آثار عبدالتواب یوسف و مصطفی رحماندوست» اختصاص یافته است. هدف از انتخاب این موضوع، بررسی اجمالی ادبیات کودک و بیان سیر تاریخی آن در اروپا، کشورهای عربی و ایران، معرفی عبدالتواب یوسف، پیشگام ادبیات کودک معاصر عربی از مصر که نزدیک به 600 اثر تألیفی از خود به جای گذاشته است، معرفی مصطفی رحماندوست یکی از تواناترین شاعران و نویسندگان حوزه ادبیات کودک در سال های پس از انقلاب اسلامی و همچنین بررسی جامع عناصر داستان و تحلیل پنج اثر از هر کدام از نویسنده ها بر اساس این عناصر بوده است. به همین منظور، روش کتابخانه ای- توصیفی، برای این پژوهش انتخاب گردید. نتایج بدست آمده از این پژوهش بدین شرح است: 1. شخصیت در آثار بررسی شده ی هر دو نویسنده شامل: انسان و حیوان، و بیشتر از نوع تمثیلی هستند و هر دو نویسنده از انواع شخصیت های ایستا و پویا در داستان هایشان بهره برده اند. 2. زاویه دید در داستان های عبدالتواب به صورت سوم شخص یا دانای کل است و از گفت و گو کمتر استفاده می کند. در داستان های رحماندوست نیز، از دیدگاه دانای کل روایت شده اند. اما نسبت به آثار عبدالتواب، عنصر گفت و گو در آنها پر رنگ تر است. 3. درون مایه در داستان های هر دو نویسنده به نکوهش اخلاق بد و ستایش اخلاق نیک به شیوه غیر مستقیم پرداخته است. 4. عبدالتواب در به کار گیری شخصیت های پویا از رحماندوست قوی تر عمل کرده است؛ زیرا بیشتر شخصیت های آثارش پویا و چند بعدی می باشند، اما اکثر شخصیت های آثار رحماندوست، ایستا هستند. زاویه دید در آثار رحماندوست قوی تر از عبدالتواب یوسف است، زیرا برای معرفی شخصیت ها، از عنصر گفت و گو بیشتر استفاده کرده است. 5. در سبک نوشتاریِ آثار رحماندوست، می توان ردپای شاعر بودن او را در به کار بردن واژه های آهنگین و مسجع، به وضوح دید در حالی که این امر، در آثار عبدالتواب دیده نمی شود، اما این نویسنده در سبک نوشتاری خود، بر تکرار عبارت ها و واژه ها بیشتر تکیه کرده است. با این حال موارد مشترک زیادی از جمله پی رنگ ها