با اینکه کنش روایتگری از دیر باز مورد توجه بوده است، از اواخر قرن بیستم، مباحث دقیقی درباره آن مطرح شد.یکی از این مباحث، کانونی شدگی است که به جایگاه راوی در روایت و رابطۀ بین «دیدن» و «گفتن» در روایت کردن می پردازد. از برجسته ترین نظریه پردازان در این زمینه ژرار ژنت فرانسوی است. از سویی، فرازهایی از کتاب آسمانی قرآن بیان روایت های داستانی آن هم با اسلوبی هنری و منحصر به فرد است که ظرفیت بالای روایی- ادبی برای پژوهش های روایت شناسی دارد. لذا در این پژوهش، روایت یوسف در قرآن بر اساس نظریۀ کانونی شدگی ژنت تحلیل و بررسی شده است. نتیجه اینکه اگر چه این روایت با اهداف تعلیمی و هدایتی در قرآن آمده است، تمامی مؤلفه های مدنظر ژنت مانند، تنوع در شیوه های کانونی سازی، تنوع در بیان و بازنمایی کنش ها و استفاده از کانونی سازهای مختلف در روایت و غیره را دارد.