چکیده کشف پیوندهای ادبی کشورها و ملل گوناگون از موضوعات مطرح در حوزه ی ادبیّات تطبیقی ا ست. تبیین این پیوندها و نقاط تلاقی در پژوهش های تطبیقی، به رشد و بالندگی ادبیّات کشورها کمک شایانی می کند. روابط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دو کشور «عراق» و «ایران»، به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه آن در طول هزاران سال امری پذیرفته شده است. این دو کشور که پیش تر بدون مرزبندی های سیاسی کنونی، سرزمینی واحد به شمار می آمدند، در حوزه ی فرهنگ و ادبیات، پیوندی بس عمیق دارند. مضامینی چون: مبارزه با استعمار، رویارویی با حاکمان غرب زده، کوشش برای آزادی، مبارزه با فقر و بی سوادی و مانند آن، سیر ادبی عراق و ایران را در سده ی اخیر به یک سو روان ساخته است. همچنین، تأثیر پذیری از جریان های ادبی جهانی و گرایش به نوگرایی در فرم و محتوا، روحی تازه در جریان ادبی این دو سرزمین دمیده و فصلی تازه از ادبیات در این دو کشور به ارمغان آورده است. در این نوشتار، نگارنده پس از مقدمه ای کوتاه درباره ی جلوه هایی از اشتراکات فرهنگی و اجتماعی این دو کشور، سعی دارد تحوّلات و همسانی های ادبی آن را با استناد بر نگاشته های ناقدان و سروده های شاعران نوگرای این دو سرزمین در سده اخیر نشان داده و مضامین مشترک ادبی آن ها را به ترسیم در آورد.