چکیده اگر بپذیریم که هرگونه تفسیر از میراث اندیشگی اسلام بر یک چارچوب از انگاره ها و مفاهیم، که عنوان عقل تاریخی میگیرد، مبتنی است؛ در آن صورت تداوم ساختار این عقل تاریخی زمینه سازِ ناکارآمدیِ روایت های تاریخی مسلمانان در پاسخ به دشواره های جامعه معاصر می شود. بر همین اساس چگونگی گسست معرفتی از انگاره های عقل تاریخی در اسلام دشواره ای تلقی شد که مقاله درصدد پاسخ بدان برآمده است. مقاله روایت شناسی و شالوده شکنی را همچون طرح واره ای نظری تلقی می کند که امکان یک چنین گسست از انگاره های عقل تاریخی در اسلام را فراهم می کند؛ طرح وارهای نظری که میتوان بدان عنوان «ایده ای پارادایمی در نقد عقل تاریخی در اسلام» داد. براساس این ایده پارادایمی، شالوده شکنی ضمن بازشناسی انگارههای متافیزیکی و دوگانههای فروکاهندهای که عقل تاریخی مورخان مسلمان را در خود محصور کرده است، چشماندازی بدیل را برای خوانش تراث اسلامی در اختیار مورخان قرار میدهد. روایت شناسی نیز با بازشناسی ساختارهای پیرنگ رسوب یافته در ساختارِ عقلِ تاریخی در اسلام زمینههای بازاندیشی منطق تفکر تاریخی در اسلام و طرح اندازیهای روایی نوین را فراهم میکند. با تکیه بر این طرح اندازی های نوین است که مورخان مسلمان میتوانند به خوانشی نوین از سنت اسلامی دست یافته و بدین ترتیب پاسخی برای دشواره های عصری بیابند.