1403/09/22
جلیل مشیدی

جلیل مشیدی

مرتبه علمی: استاد
ارکید: https://orcid.org/0000-0002-3769-2464
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده ادبیات و زبان های خارجی
نشانی: دانشگاه اراک- گروه زبان و ادبیات فارسی
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
بررسی و تحلیل شیوه های توصیف در داراب نامه طرسوسی
نوع پژوهش
پایان نامه های تقاضا محور و غیر تقاضا محور
کلیدواژه‌ها
توصیف. داراب نامه. روایت
سال 1401
پژوهشگران مهرداد اکبری(استاد راهنما)، جلیل مشیدی(استاد مشاور)، ف فراهانی(دانشجو)

چکیده

این کتاب، از متن‌های شیوا و پر ارزش نثر فارسی بر پایه روایات کهن ایرانی به شمار می‌رود که دو تحریر از آن وجود دارد. این تحریر از آن داستان گزاری شهیر به نام بیغمی است. داراب، پسر بهمن پسر اسفندیار، پسر گشتاسپ از پادشاهان پایانی سلسله داستانی کیانی است که در باره او در ادبیات پهلوی و پس از آن، داستان‌های پرآوازه‌ای مانند « دارا و بت زرین » در ادب پهلوی به عربی وجود دارد. این داراب که در داستان‌های ملی، فرزند بهمن و همای چهرآزاد است، پدر دارای دارایان، آخرین پادشاه کیانی بود، اما در این داستان، فرزند او «دارا» نیست، بلکه فیروز نامیده می‌شود. این کتاب، داستان فارسی همین فیروز شاه است و از همین روی، «فیروزنامه» باید خوانده شود؛ زیرا بیشتر به سخن در باره فیروز (پسر داراب) می‌پردازد. گزارنده (مؤلف) این اثر که در میان قرن هشتم و نهم می‌زیست، این داستان کهن را در حفظ داشت و آن را برای گروهی می‌خواند (املا می‌کرد) و کاتبی به نام محمود دفتر خوان آن را می‌نوشت. نسخه خطی این کتاب در ذی الحجه ۸۸۷ هجری نوشته شده است. راوی یا گزارنده داستان، چند جا آشکارا نام خود را باز می‌گوید، اما در بیشتر جاها از خود به نام «راوی این داستان غریب»، «مؤلف داستان و گزارنده سخن»، «مؤلف اخبار»، «مؤلف اخبار و گزارنده داستان»، «راوی داستان»، «راوی این قصه» و «مؤلف اخبار و مقرر این کتاب و مورخ این تاریخ» یا «گوینده داستان کهن» یاد می‌کند و همه جا عبارت‌هایی را مانند «روایت کند»، «گوید» و «چنین گوید»، باز می‌نویسد.