1403/02/10
حسن حیدری

حسن حیدری

مرتبه علمی: استاد
ارکید: https://orcid.org/0000-0003-1139-1572
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده ادبیات و زبان های خارجی
نشانی: دانشگاه اراک -گروه زبان و ادبیات فارسی
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
بررسی و تحلیل نشانه شناختی اشعار شاملو طبق نظریه ریفاتر
نوع پژوهش
پایان نامه های تقاضا محور و غیر تقاضا محور
کلیدواژه‌ها
ریفاتر. شاملو. ابراهیم در آتش. آیدا در آیینه. توانش زبانی. توانش ادبی. ماتریس.
سال 1398
پژوهشگران حسن حیدری(استاد مشاور)

چکیده

از رویکردهای نقدادبی دوران معاصر که برای نقد و تحلیل متون و دستیابی به تفسیر یا معنای برگرفته از متن، قابلیت قابل توجهی دارد نقدهای مبتنی بر نشانه شناسی است که یکی از آن ها نظریه ای است که مایکل ریفاتر نظریه پرداز فرانسوی برای تفسیر متون مطرح کرده است. اگرچه نظریه ریفاتر مبتنی بر ساختارگرایی است و در دهه شصت میلادی در حوزه نقد ادبی مطرح شد به لحاظ قابلیتی که برای نقد بویژه نقد شعر دارد و چارچوب منسجمی را برای نقد و تحلیل شعر، ارائه می کند هنوز میتواند سرلوحه نقد بسیاری از متون شعر فارسی قرار گیرد. بنابه گفته ریفاتر شعر محصولی از کاربرد ویژه زبان است متمایز از آنچه که زبان روزمره تولید می کند. اگر زبان روزمره زبان محاکات و ارجاع است زبان شعر بر خلاف آن، زبان ارجاع و بیان روشن و صریح واقعیتها نیست. شاعر تلاش می کند از طریق زبان شعر که ناقض رابطه دال و مدلولی زبان روزمره است واقعیتی را که تجربه کرده بیان کند. مهمترین رکن نظریه ریفاتر در فرایند شکل گیری معنا و مفهوم حاصل از نقد شعر عبارت است از: - تباین محاکات و نشانه پردازی و تمایز معنا و دلالت - خوانش زبان شناختی و خوانش ادبی و اکتشافی در فرایند خوانش ادبی، خواننده با پیدا کردن عناصر غیردستوری حاصل از جابجایی و قلب و تحریف و بسط و نشانه پردازی آن ها از دلالتهای جزئی به نظام جامع دلالت شعر دست می یابد. در خوانش اولیه مجموعه ی آیدا در آیینه و ابراهیم در آتش خواننده با یکسری تعابیر واژه های مجهول و پیچیده مواجه است خواننده نمی تواند به راحتی شعر را معنا کند، زیرا علاوه برتوانش زبانی برای ابیاتِ دارای قراردادهای نحوی و هنجاگریزی های زمانی (اساطیری)، واژگان محاوره ای و... خواننده نیاز به توانش ادبی نیز دارد تا بتواند ترکیبات دیگر شعر را تأویل کند. این واژگان و ترکیبات که با توانش زبانی به تنهایی درک نمی شوند عناصر غیردستوری این شعر هستند. در خوانش ثانویه خواننده متوجه «عناصر غیردستوری» می شود. در این فرایند خواننده با پیدا کردن عناصر غیردستوری حاصل از جابجایی و قلب و تحریف و بسط و نشانه پردازی آن ها از دلالتهای جزئی به نظام جامع دلالت شعر دست می یابد. توضیح بیشتری اینکه، واژه های غیردستوری یاد شده، نیاز به خوانش استعاری، نمادین و داشتن اطلاعات ادبی دارند، برای درک توانش های ادبی یک شعر باید از توانشی در حد توانش شاعر آن اث