چکیده از جمله مفاهیم مهم در ادبیات سیاسی و اجتماعی جوامع، مفهوم جنگ است. بازخوانی نظرات شاخصی که در خط دهی به سیاستهای کلی جامعه تأثیرگذار است میتواند به تعریف کاملتری از پدیده مورد نظر منتهی شده و چشم انداز سیاسی و اجتماعی جوامع را با دقت بیشتری تبیین نماید. در نوشتار حاضر با پرداختن به مفهوم جنگ در گفتمان انقلاب با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس الگوی سه سطحی فرکلاف مشخص شد که وقوع انقلاب اسلامی به باز تعریف ساختارهای مفهومی و ارزشی تازهای منجر شد و برخی از حوزههای معنایی را در مناسبات جهانی قدرت را تغییر داد. محوریّت نظام و ساختار تازهای که در ایران رقم خورد، تشکیل حکومت دینی است. این امر سبب بروز تحولات بنیادین از جمله به وجود آمدن یک رقیب ایدئولوژیک در سطح مناسبات جهانی قدرت شد. با به وجود آمدن چنین شرایطی، نظامهای سیاسی-اجتماعی و ساختارهای قدرت باز تعریف شده و صورتی جدید مییابند. قدرتهای موجود که گفتمان تازه را بر نمیتابند برای حفظ وضع موجود و تثبیت قدرت، به مقابله با آن برخاسته و در این مسیر صورتهای گوناگون اعمال قدرت را میآزمایند. در این سیر تطوّر تاریخی شیوه منازعه و مقابله در ساختار قدرت از جنگ سخت و نظامی به تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، غارت فرهنگی، قتل عام فرهنگی، ناتوی فرهنگی، جنگ نرم فرهنگی میانجامد که در زمان حاضر با مجموعهای از انواع روشهای اعمال قدرت مواجه هستیم که در نهایت به شیوه جنگ ترکیبی میانجامد. غیریّت سازی، دشمن شناسی و اقتدار از جمله دالهای مرکزی گفتمان جنگ است و مفاهیم دفاع، جهاد، مبارزه، بصیرت و مقاومت مفاهیمی هستند که در تکمیل این شبکه گفتمانی دخیل هستند.