مشخصات پژوهش

صفحه نخست /بررسی تطبیقی دو رویکرد تحلیلی ...
عنوان بررسی تطبیقی دو رویکرد تحلیلی و اروپایی در فلسفه ی ادبیات، با دفاعیه ای از فلسفه ی تحلیلی ادبیات
نوع پژوهش مقاله چاپ‌شده
کلیدواژه‌ها فلسفۀ تحلیلی، فلسفۀ اروپایی، فلسفۀ ادبیات، تحلیل، استعارۀ متافیزیکی، خیال پردازیِ فلسفه گون
چکیده هرچند از دیرباز اندیشه های فلسفی دربارۀ سرشت و کارکرد ادبیات رواج داشته اند، فلسفۀ ادبیات، در حکم حوزۀ فکری یا رشته ای مستقل، به تازگی ظهور پیدا کرده است. دو نوع نگرشی که از حدود یک سده پیش در فلسفۀ غرب از هم متمایز شده اند، یعنی فلسفۀ تحلیلی در برابر فلسفۀ اروپایی (= قاره ای)، در فلسفۀ ادبیات هم وجود دارند. این جستار با روش تطبیقی ابتدا به بررسی تفاوت های فلسفۀ تحلیلی و اروپایی و، سپس، فلسفۀ تحلیلیِ ادبیات و فلسفۀ اروپاییِ ادبیات می پردازد. تمرکز این مقاله بیشتر بر فلسفۀ تحلیلیِ ادبیات است، زیرا به نظر می رسد این نوع فلسفه با روش منطقی و واقع نگرانه اش به ما در درک واقعیِ سرشت و کارکرد ادبیات بیشتر کمک می کند. مدعای این جستار آن است که فلسفۀ اروپاییِ ادبیات خود جلوۀ دیگری از ادبیات است و فقط بر ابهام و رازآمیزی مفهوم ادبیات می افزاید. فیلسوفان اروپاییِ ادبیات نیز، مانند آفرینندگان آثار ادبی، برای معنابخشیدن به زندگی و ادبیات متوسل به استعاره هایی متافیزیکی یا کلام-خِردمحور شده و با خیال پردازی های فلسفه گون سعی در معناکردن ادبیات داشته اند. با وجود این، حاصل کار آنان تا حدود زیادی همان کارکردها و تأثیرهای ادبیات را دارد. البته، این به هیچ وجه به معنای نفی ارزش رویکرد اروپایی نیست. همان گونه که در پایان مقاله بحث می شود، به زعم نگارنده، آن چه در وضع کنونی در ایران به آن بیشتر نیاز داریم نه فلسفۀ اروپاییِ ادبیات بلکه فلسفۀ تحلیلیِ ادبیات است، زیرا این رویکرد با تمرکز بر روش تحلیل و واکاوی دقیق و منطقیِ مفهوم «ادبیات» و مفهوم های مرتبط با آن زمینه را برای شناخت دقیق تر و واقع بینانه ترِ این حوزه فراهم می کند، و آن گاه است که می توان با رویکرد اروپایی به بررسی جنبه های دیگر ادبیات نیز پرداخت.
پژوهشگران محمد غفاری (نفر اول)