1403/09/02
زین العابدین افشار

زین العابدین افشار

مرتبه علمی: استادیار
ارکید: https://orcid.org/0000-0001-7900-1388/
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی
نشانی: دانشگاه اراک- گروه جامعه شناسی
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
رویکرد رئالیستی در نظریه‌های ماکس وبر
نوع پژوهش
مقاله چاپ‌شده
کلیدواژه‌ها
رئالیسم انتقادی، سنخ آرمانی، تفهم، پس‌کاوی، مکانیزم علّی
سال 1402
مجله نشریه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد
شناسه DOI
پژوهشگران زین العابدین افشار ، سعید محمودی

چکیده

تحلیل نظریه‌پردازان برجسته جامعه‌شناسی ازجمله ماکس وبر را به‌راحتی نمی‌توان ذیل دوگانه پارادایمی اثبات‌گرایی و تفهمی-تفسیری قرار داد. بازخوانی نظریه‌های وبر نشان می‌دهد که آثار او بسیاری از مؤلفه‌های رئالیسم انتقادی را دارد. رئالیسم انتقادی به‌عنوان یکی از پارادایم‌های علوم اجتماعی معتقد است جهان واقع مستقل از شناخت انسان وجود دارد. جهان شامل ساختارها، تمایلات، نیروها و مکانیزم‌ها و رویدادها است. جهان از طریق ساختارها و اجزا و تمایلات خود را حفظ می‌کند. در ساختارها است که مکانیزم‌های علی فعال می‌شوند، رویدادهای را خلق می‌کنند و آن‌ها را باز تولید می‌کنند. جهان اجتماعی نیز همچون جهان طبیعی ساختارها، تمایلات و مکانیزم‌ها است؛ با این تفاوت که کنش‌های اجتماعی در آن دخیل است. کنش‌های اجتماعی می‌توانند نقش مکانیزم‌های علی را بازی کرده و پیامد‌ها و نتایجی را ایجاد کنند. دلایل کنشگران در ‌یک موقعیت اجتماعی خاص اتفاق می‌افتد و جزو علل پدیدآورنده ‌‌یک پدیده است. درواقع، ساختارها مکانیزم‌های علی را در زمینه اجتماعی فعال می‌کنند و رویدادی را رقم می‌زنند. این پارادایم، ترکیب ساختار/مکانیزم/زمینه/رویداد را برای تبیین جهان اجتماعی به کار می‌گیرد و در این مسیر از استراتژی پس‌کاوی، مفاهیم انتزاعی و مدل‌ها استفاده می‌کند. برای شناخت این مکانیزم‌ها رئالیسم انتقادی از استراتژی پس‌کاوی، مفاهیم انتزاعی و مدل‌ها استفاده می‌کند. نظام معرفتی وبری تحت‌تأثیر نوکانتی‌ها بین واقعیت و ارزش تفاوت قائل است. علم تخصصی است که واقعیت را بررسی می‌کند. واقعیت اجتماعی پدیده ‌معناداری است که هم می‌توان آن را توصیف کرد که به آن کفایت معنایی می‌گویند و هم می‌توان آن را تبیین کرد که به آن کفایت علّی می‌گویند. استراتژی وبر، استراتژی تفهمی ‌و پس‌کاوی است. کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری نمونه‌ای از تفسیر هرمنوتیکی و نمونه‌ درخشانی از کشف مکانیزم علّی است. در آن گروه منزلتی پروتستان‌ها از طریق جهت‌گیری مذهبی زهد و ارزش بودن کار توانستند خواسته یا ناخواسته روحیه اقتصادی سرمایه‌دارانه را رقم بزنند.