شهر عموماً با روابط اجتماعی غیرشخصی، گمنامی، خویشتنداری و روابط سطحی و گذرا شناخته میشود؛ اما شهر ویژگیهای دیگری چون پیوندهای خانوادگی و خویشاوندی، همسایگی و روابط بین دوستان را نیز بهطور آشکار و پنهان در بستر خودپرورش میدهد. رویکرد «زیمل» و «ورث» به روابط غیرشخصی و فردگرایانۀ شهر اشاره دارد و رویکرد «گانز» و «فیشر» به پیوندهای خانوادگی و دوستان، و رویکرد «جاکوبز» به روابط اجتماعی محلات توجه دارد. این پژوهش بهدنبال آن است نشان دهد که در محلات شهر همدان روابط اجتماعی گمنشافتی وجود دارد و میتوان این فرضیۀ نظریهپردازان مدرن شهری را مورد مناقشه قرار داد. بدینمنظور از تحلیل ساختاری برای تجزیه و تحلیل روابط اجتماعی استفاده شده است. روش پیمایشی با نمونهگیری خوشهای در چهار منطقۀ مختلف شهری با 400 پرسشنامه آزموده شده به کار گرفته شد. ابعاد روابط اجتماعی شامل: دوری و نزدیکی (اندازۀ رابطه)؛ میزان رفتوآمد، تمایل به رفتوآمد (تعداد رابطه)؛ اعتماد، احساس دوستی و کمک (شدت رابطه) است. این ابعاد در بین خانواده، خویشاوندان، دوستان، همسایهها و اهالی محل و دوستان سنجیده شدهاند. واحد تحلیل خانواده است. خانوادهها در رفتوآمد، تمایل به رفت و آمد، اعتماد، احساس دوستی و کمک کردن به اعضای خانوادۀ خود، خویشاوندان نزدیک و بستگان میزان بسیار بالایی را بهنمایش میگذارند. میزان اعتماد، احساس دوستی خانوادهها با دوستان هرچند در مقایسه با روابط خانوادگی و بستگان نزدیک خیلی بالا نیست، ولی در مقایسه با اهالی محل و همسایهها وضعیت بهمراتب بهتری دارند. همین امر فرضیۀ تحقیق مبتنیبر این که روابط اجتماعی گمنشافتی در محلات شهر وجود دارد، تأیید میکند. در ضمن بین ابعاد روابط اجتماعی مورد اشارۀ بین مناطق چهارگانۀ شهری تفاوتهای معنیداری دیده میشود. منطقۀ مرفهنشین ازنظر روابط گمنشافتی در سطح پایینی قرار دارد و با سه منطقۀ دیگر متفاوت است.