چکیده زمینه و هدف: افسردگی و اضطراب اجتماعی اختلالات شایعی در کودکان هستند که با آسیب شناسی شناختی والدین مرتبط هستند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه افسردگی و اضطراب اجتماعی کودکان دبستانی مادران با سطح انعطاف پذیری شناختی بالا و پایین انجام شده است. مواد و روش ها : این پژوهش یک مطالعه با طرح علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم تا ششم مقطع ابتدایی شهر اراک (و مادران آنها) در سال 96-1395 بودند. به منظور انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. بدین ترتیب، بر مبنای نمرات مادران در پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی، دو گروه از مادران با انعطاف پذیری شناختی سطح بالا و پایین انتخاب و نمرات کودکان آنها که به پرسشنامه های افسردگی کودکان و اضطراب اجتماعی کودکان و نوجوانان پاسخ داده بودند، با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل تفاوت معناداری در ترکیب خطی متغیرهای وابسته در دو گروه مورد بررسی نشان داد (892/0 =لامبدا ویلکز، 474/14 =97،2F، 000/0 =p). آزمون های تک متغیری تحلیل واریانس نیز نشان داد که کودکان دارای مادران با انعطاف پذیری شناختی پایین دارای افسردگی و اضطراب اجتماعی بیشتری نسبت به کودکان دارای مادران با انعطا پذیری شناختی بالا هستند. نتیجه گیری: به طور کلی، انعطاف پذیری شناختی مادران احتمالا به واسطه توانایی کنترل پذیر دانستن موقعیت های دشوار، درک تبیین های جایگزین برای رفتارهای انسان و ایجاد راه حل های جایگزین برای موقعیت های دشوار پاسخ دهی به کودکان، با افسردگی و اضطراب اجتماعی آنها مرتبط است. بنابراین، مادران نیازمند آموزش و اصلاح بیشتری در توانایی انعطاف پذیری شناختی خود جهت بهبود بیشتر در افسردگی و اضطراب اجتماعی کودکان هستند.