هدف از پژوهش حاضر بررسی موانع اجرای مدیریت مدرسه محور در نظام آموزشی ایران بر مبنای رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری بود. روش پژوهش، مطالعه از نوع مدلسازی بود. جامعهآماری پژوهش، مختصصان اعضای هیات علمی دانشگاه بودند که 25 نفر به صورت هدفمند از نوع موارد مطلوب انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه خودتعاملی محققساخته بود. به منظور سنجش و ارزیابی روایی پرسشنامه، از ملاک روایی محتوایی استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه 96/0 بدست آند.. تجزیه و تحلیل دادهها با روش مدلسازی ساختاری تفسیری انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که 9 عامل به عنوان به عنوان موانع مدیریت مدرسه محور نقش ایفا میکنند. همچنین نتایج نشان داد، موانع مالی(هزینهبر بودن مدیریت مدرسهمحور)، موانع اجتماعی فرهنگی و موانع سیاسی(تمرکز سیاسی بر مدارس توسط دولت مرکزی) به عنوان متغیر مستقل کلیدی دارای قدرت نفوذ بالا و وابستگی پایین هستند. همچنین نتایج نشان داد عدم باور به صلاحیت حرفهای مدیران مدارس، عدم وجود امکانات زیرساختی، تأکید مدیران بالادستی بر نظارت و کنترل مدارس و عدم همراهی جوامع محلی با مدیریت مدرسه محور به عنوان متغیرهای پیوند دهنده دارای بیشترین قدرت نفوذ و بیشترین قدرت وابستگی میباشند و تمرکزگرایی در نظام آموزشی کشور و عدم اختیارات قانونی به مدیران و کادر مدرسه به عنوان متغیر وابسته دارای قدرت وابستگی زیاد و قدرت نفوذ کم میباشد.