پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجربۀ زیستۀ معلمان از دورههای آموزش ضمن خدمت صورت گرفت. روش پژوهش، کیفی و رویکرد مورداستفاده، پدیدارشناسی بود. مشارکتکنندگان بالقوه پژوهش کلیه شرکتکنندگان دورههای آموزشی ضمن خدمت بود که با روش نمونهگیری هدفمند از نوع موارد مطلوب و بر اساس قاعده اشباع نظری 21 نفر از آنها انتخاب شدند. بدین معنی که دادهها با 21 نفر به اشباع نظری رسید. دادهها از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته به دست آمد و با تکنیک تحلیل مضمون مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که تجربه معلمان از دورههای آموزش ضمن خدمت معلمان در قالب 66 مضمون پایه و 10 مضمون سازماندهنده تعریف میشوند. مضامین اصلی سازماندهنده پژوهش شامل بیتوجهی به نیازسنجی آموزشی در طراحی دورههای آموزشی، عدم وجود بسترهای فنی و قانونی مناسب آموزشهای ضمن خدمت، عدم وجود بسترهای مدیریتی و ساختاری موردنیاز، عدم امکان ارزشیابیهای واقعی، مدرکگرایی و بازاری شدن آموزشهای ضمن خدمت، عدم وجود محتوای تخصصی و باکیفیت، ضعف تعامل در فرایند آموزش، تسهیل حضور در دورهها، توجه به یادگیری فردی، کاهش هزینههای فردی و سازمانی میشود؛ بنابراین بر اساس نتایج پژوهش با نیازسنجی دقیق آموزشهای ضمن خدمت، ارتقای تعامل بین مدرس و معلمان، و ایجاد بسترهای فنی و مدیریتی لازم میتوان کیفیت آموزشهای ضمن خدمت را افزایش داد.