هدف و زمینه تحقیق: رشد حرکتی از تغییر در رفتار حرکتی انسان در نتیجه ی تعامل ارگانیسم در حال رشد و محیط او حادث می شود. توالی رشد و تکامل در همه ی کودکان، قابل پیش بینی و تقریبا همسان می باشد اما میزان تغییرات ویژه ای که از یک کودک به کودک دیگر رخ می دهد یکسان نیست. بررسی رشد حرکتی ما را قادر می سازد مشکلات افرادی که بطور غیر طبیعی تکامل یافته اند را شناسایی کنیم. از آنجا که در کشور ما ازدواج فامیلی مرسوم می باشد و یکی از مهمترین عوامل معلولیت ها، عقب ماندگی های ذهنی و جسمی و بروز بیماری های ژنتیکی به شمار می آید و بسیاری از این ناهنجاری های رشدی قابل بهبود نیستند لذا هدف این مطالعه، مقایسه رشد حرکتی کودکان با والدین نسبی و سببی بود. روش شناسی تحقیق: در این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی، تعداد 60 نفر [30 کودک 4 و 5 سال (15 کودک با والدین نسبی و 15 کودک با والدین سببی) و 30 کودک 8 و 9 سال (15 کودک با والدین نسبی و 15 کودک با والدین سببی)] از بین مهد کودک ها و مدارس ابتدایی دخترانه و پسرانه شهرستان اراک ، به صورت خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه اطلاعات فردی و آزمون رشد حرکتی درشت اولریخ ویرایش دوم که از دو خرده مقیاس جابجایی و کنترل شئ تشکیل شده است، بود. کلیه ی عملیات آماری با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16 انجام گرفت. روش آماری مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل داده ها، آزمون کلموگروف- اسمیرنوف و آزمون t مستقل بود. یافته های تحقیق: یافته های تحقیق نشان داد ازدواج نسبی والدین بر مهارت های دستکاری کودکان دختر و پسر 8 و 9 سال، رشد حرکتی کودکان دختر 8 و 9 سال و مهارت های دستکاری کودکان دختر 8 و 9 سال تأثیر معنی داری دارد در صورتی که ازدواج نسبی والدین با رشد حرکتی، مهارت های دستکاری و مهارت های جابجایی هیچ کدام از گروه های کودکان 4 و 5 سال ارتباط معنی داری ندارد. همچنین نتایج نشان داد تأثیر این نوع ازدواج ها بر رشد حرکتی دختران بیشتر از پسران می باشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت ازدواج نسبی والدین ممکن است بر رشد حرکتی کودکان تأثیر داشته باشد. از اینرو باید اقداماتی در جهت بالا بردن آگاهی مردم در رابطه با عوارض نامطلوب ازدواج فامیلی انجام شده و تلاش کرد باورهایی که باعث گرایش مردم به این نوع