قالیچههای بهرامشاهی مجموعه دستبافتههایی است که روایتهای آن برگرفته از ماجرای بهرام گور است. در دو اثر مهم ادبیات کلاسیک ایران (شاهنامه فردوسی و هفتپیکر نظامی) داستان بهرام آمده است. این شخصیت داستانی الگوی بافت قالیچههایی است که بر اساس متون ادبی، نقشه آنها طراحی شده و از آنها در اینجا به نام قالیچههای بهرامشاهی یاد میشود. در فرهنگ دستبافتهها و استفاده از سنت نقوش تصویری، در صورتی که از داستانهای ادبی گرفته شده باشد معمولا روایتی خاص و فراگیر تکرار میشود. اهمیت نقش بهرام شاه که یا در قصر همراه شهبانوها است و یا در شکارگاه و یا برای گریز از نامرادی روزگار راهی بیابان میشود و با چوپان ملاقات میکند از موضوعات ادبی است که بسیار مورد توجه طراحان و خالقان فرش دستباف بوده است. اوج بافت قالیچههای بهرامشاهی به دوره قاجاریه بازمیگردد و هفت پیکر نظامی الگوی خلق این آثار هنرمندانه است. دلایل بسیاری در شکلگیری نقوش این قالیچهها وجود دارد که برگرفته از مولفههای اجتماعی و فرهنگی موجود در زمانه خود و نیز نگرش کلی نسبت به رفتار شاهانه بهرام در بازخوانی رفتارهای شاه مملکت با این شخصیت تاریخی و اسطورهای است. بهرام شاه در فرهنگ نوشتاری ایران با مجموعهای از داستانهایی عاشقانه و حماسی در بزم و رزم شخصیتی شناخته شده است. در مجموعه قالیچههای بهرامشاهی شعر و تصویر بر روی قالیچه، تاکید بر هویتی ملی دارد. نقش این بافتهها در ترکیبی از تصویرگری اشعار فارسی در متن دستبافته، قابهای متعددی از ابیات در حاشیه، و کتیبهای در حاشیه و یا متن قالیچه طراحی شده است که به سال تولید، عنوان داستان، و تولیدکننده اشاره مینماید. در محتوا طرح بیان مصادیق وضعیت سیاسی و اجتماعی در زبان شاعرانه با تار و پود قالیچهها بهم پیوسته است و صورتی بیهمتا به ترکیب دو هنر والای ایرانی داده است. فرشها محافظان هنر ایرانی در حفظ زبانی تصویرگر و هویتی مجزا بر تار و پود، بر مبنای دانش ساختاری و فرمی، دستبافتههایی کاربردی هستند که شاید در نابسامانی روزگار گریزگاهی برای حفظ روایات مستمر فارسی در ذهن هنرمند این دیار باشند. این امر هویتی دیرینه به فرهنگ ایرانی میدهد و مردمانی که اسطوره و تاریخشان بهم پیوسته است با رفتارهای برآمده از ادبیات عامیانه، با چرخه تکرار ادبیات به عنوان الگوی تصویری در دورههای متعدد به حیات اندیشه خود ادامه دادهاند. تکرار این داستان نشان از حضور در حافظه مردمانی هنردوست دارد تا هویت فرهنگی چون درختی کهن و ریشهدار مانا ماند. این مجموعه در نظر دارد با بازخوانی روایت بهرام گور در هفت پیکر نظامی تا شکلگیری دستبافتههایی با نقش بهرام در جغرافیای ایران نفوذ و عمق فرهنگ ادبیات ایرانی را در راستای حفظ و نقل داستانی سروده شده در گفتمانی ملی این مهم را یادآور گردد؛ که فرش جولانگاهی برای اندیشه و رخدادهای همگون با زمانه بوده است و از قابلیت این دستبافته کاربردی است که حاوی پیام برای مخاطب، رفاه جامعه انسانی و زیبایی است و همه را یکجا با خود همراه دارد.