رنگرزی یکی از صنایع وابسته به فرشبافی است و قدمت آن در استان مرکزی با دستبافته های منطقه برآورد می شود. مسئله این است که نوسان نزولی صادرات فرش در دهه های اخیر، آسیب پذیری مشاغل مرتبط با فرشبافی، و توسعه شرکت های صنعتی در این استان به دلیل ناهمگونی تغییرات لازم با ساختار زندگی اجتماعی سبب افزایش (شهرنشینی و جامعه مصرف گرا) و کاهش مشاغل بومی شده است. این پژوهش با هدف ارزیابی عملکرد کارگاه های رنگرزی این استان به شناسایی روش های رنگرزی، ارزیابی عملکرد کاهش فعالیت کارگاه های رنگرزی با در نظر داشتن مولفه های مدل BSC پرداخته است. ضرورت این امر در شناخت دانش بومی رنگرزی به عنوان بخشی از میراث فرش منطقه و بازنگری در تدوین برنامه بر اساس منابع موجود در کمبود فرصت های شغلی در وضعیت فعلی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است. جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای است که به روش کیفی و با مصاحبه عمیق انجام شده است. روش نمونه گیری هدفمند و با رویکرد کل نگر به صورت تحلیلی تبیینی به بررسی داده ها پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد با تعداد هفده نسخه رنگرزی بومی و استفاده از رنگزاهای گیاهی و شیمیایی، استان مرکزی یکی از غنی ترین مناطق رنگرزی ایران بوده است. در وضعیت موجود فرآیند تولید الیاف رنگرزی شده در این استان مناسب نیست. در کنار مولفه اجتماعی فرهنگی که بستر اتفاقات دانش بومی این جغرافیاست در چهار بعد ارزیابی عملکرد، فرآیندهای داخلی با بیشترین فراوانی در شرایط نامناسب وضعیت رنگرزی استان مرکزی شناخته شد. پس از آن شاخص آموزش و یادگیری، شاخص مشتری و شاخص اقتصادی و امور مالی به طور یکسان در عملکرد کارگاه های رنگرزی نقش دارند و در چرخه تولید و اشتغال یک از مهمترین معضلات در نظر نداشتن بعد بازار است. نتایج حاصله در برنامه ریزی و توسعه دانش رنگرزی این استان کارا است.