آیا رئالیسم انتقادی به عنوان یک پارادایم معرفت شناختی در فلسفه علم می تواند، در حوزه روش شناسی، و به یژه روش های پژوهش به علوم اجتماعی کمک نماید یا نه. به همین منظور این متن معتقد است گراندد تئوری به عنوان یک روش پژوهش در حطیه تفسیری می تواند ابزارهای لازم را برای پژوهش در مورد علیت و زمینه در اختیار رئالیسم انتقادی قرار دهد. رئالیسم انتقادی معتقد است، جهان مکانیزمهای دارد که رویداد ها و حوادث را خلق می کند. برای شناخت این مکانیزم ها رئالیسم از استراتژی پس کاوی، و مفاهیم انتزاعی و مدل ها استفاده می کند. این پارادایم می تواند طرحهای تحقیقایی ارائه کند که روشهای تحقیق مختلفی را به کار می گیرد. طرح پهنانگر روش کمی را در قلمرو تجربی، وقوعی، و طرح ژرفانگر روش کیفی را در قلمرو واقعی به کار می گیرد. طرح تلفیقی هر دو را به کار می گیرد. طرح دیگر این است که رئالیسم انتقادی از روشهای خاص استفاده می کند. برای مثال روش تاریخی و گرانددتئوری. رئالیسم انتقادی با ارائه مدل ساختار/مکانیزم/زمینه/رویداد با دامنه زمانی کوتاه مدت از گرانددتئوری استفاده میکند. ماتریس موقعیتی گرانددتئوری شامل شرایط علی /شرایط زمینه ای و مداخلهگر/استراتژیهای تعاملی/ پیامد است. اگر این سه عنصر هنگام مطالعه کم و بیش حضور داشته باشند، گراندد تئوری می تواند روش تحقیق رئالیسم انتقادی در مطالعات با دامنه کوتاه مدت باشد.